فیک طلسم شده قسمت ۲۶
جون کوک به جسیکا گفت راستی دوست داری دوست دختره من باشی
جسیکا گفت امم خجالتی شد باشه
اعضا کوپ کردن جون کوک یه حلقه به دست جسیکا کرد و گفت تو ماله منی
و رسوندش خونه خودش هم رفت استراحت کنه
جسیکا احساس سنگینی میکرد و حالش داشت بد میشد
موهاش از طلایی تبدیل به سیاه شد
عمه اش یهو وارد شد گلوی جسیکا گرفته بود و فشار میداد وگفت دختره عوضی از وقتی به دنیا اومدی گند زدی به زندگی من
الان خفه ات میکنم
جسیکا نمیتونست نفس بکشه بی هوش شد
عمه اش خندید شیطانی و ناپدید شد
یکی از همسایه ها بی هوش شدن جسیکا رو دید
و رفت کلید ساز آورد و اومدم داخل خونه جسیکا گوشی جسیکا برداشت و زنگ زد به جون کوک موضوع رو گفت چند دقیقه ای بعد جون کوک اومد و از چیزی میترسید اتفاق بیفته افتاد گریه میکرد وجسم جسیکا رو بلند کرد و برد بیمارستان از همسایه تشکر کرد
جسیکا گفت امم خجالتی شد باشه
اعضا کوپ کردن جون کوک یه حلقه به دست جسیکا کرد و گفت تو ماله منی
و رسوندش خونه خودش هم رفت استراحت کنه
جسیکا احساس سنگینی میکرد و حالش داشت بد میشد
موهاش از طلایی تبدیل به سیاه شد
عمه اش یهو وارد شد گلوی جسیکا گرفته بود و فشار میداد وگفت دختره عوضی از وقتی به دنیا اومدی گند زدی به زندگی من
الان خفه ات میکنم
جسیکا نمیتونست نفس بکشه بی هوش شد
عمه اش خندید شیطانی و ناپدید شد
یکی از همسایه ها بی هوش شدن جسیکا رو دید
و رفت کلید ساز آورد و اومدم داخل خونه جسیکا گوشی جسیکا برداشت و زنگ زد به جون کوک موضوع رو گفت چند دقیقه ای بعد جون کوک اومد و از چیزی میترسید اتفاق بیفته افتاد گریه میکرد وجسم جسیکا رو بلند کرد و برد بیمارستان از همسایه تشکر کرد
۷.۳k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.