زندگی رویایی p6
پارسا:قلط کردم باااششششش
ا/ت.................
پارسا:اجی گوه خوردم
پارسا اومد سمتم منم موهاشو کشیدممممممم و از کولش رفتم بالا و پارسا جیغ کشید
پارسا:کمککککککککککک
اریا و کوثر مهدی مامان در باز کردن
اریا:یا خدا جک هااااااا😂😂😂😂😂😂
مامان:بچه ها کوچولو بیاین پایییننن
کوثر:افرین ا/تتتت بکشششششش
مهدی امد کمکمون منو بغل کرد اوردممم پایین
ا/ت:جرعت داری یه بار دیگه اینطور کننننننننن
پارسا:من بهت اعتماد کردممممم
پارسا رفت تو اتاق و منم با کوثر تو اتاق موندیم
کوثر:بیا بریم خریدد
ا/ت:باش
لباس پوشیدیم و رفتیم کلی خرید تا ساعت 5 تا رسیدیم خونه با یکی رو به رو شدیم
فرشاد:سلامم ا/ت
ا/ت:سلام فرشاد
رفتم خرید هامو گذاشتم تو اتاق و امدم رو مبل من بودم فرشاد مهدی مهدی همیشه همه جا ازم مراقبت میکرد
فرشاد:دوست پسر دارییییییییییییی
ا/ت.................
پارسا:اجی گوه خوردم
پارسا اومد سمتم منم موهاشو کشیدممممممم و از کولش رفتم بالا و پارسا جیغ کشید
پارسا:کمککککککککککک
اریا و کوثر مهدی مامان در باز کردن
اریا:یا خدا جک هااااااا😂😂😂😂😂😂
مامان:بچه ها کوچولو بیاین پایییننن
کوثر:افرین ا/تتتت بکشششششش
مهدی امد کمکمون منو بغل کرد اوردممم پایین
ا/ت:جرعت داری یه بار دیگه اینطور کننننننننن
پارسا:من بهت اعتماد کردممممم
پارسا رفت تو اتاق و منم با کوثر تو اتاق موندیم
کوثر:بیا بریم خریدد
ا/ت:باش
لباس پوشیدیم و رفتیم کلی خرید تا ساعت 5 تا رسیدیم خونه با یکی رو به رو شدیم
فرشاد:سلامم ا/ت
ا/ت:سلام فرشاد
رفتم خرید هامو گذاشتم تو اتاق و امدم رو مبل من بودم فرشاد مهدی مهدی همیشه همه جا ازم مراقبت میکرد
فرشاد:دوست پسر دارییییییییییییی
۲.۸k
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.