فیک عشق بی رحم پارت: ۸
راننده: بفرمایید اینم چمندون تون عمارت جئون جونگ کوک اونجاست فعلا بای
لیا: میگم میا لباست یه کم بازه تو مثل دختر خوانده مین یونگی هستی نه من باز عین دخترا تیپ زدی یون هیش ساکت لوسی یونی هیش بریم
میا: بریم دیگه گیر نده اینجا عین قصر میمونه تا عمارت از عمارت مین یونگی
لیا: خفه شو بریم داخل امیدوارم زنده برگردیم
(عمارت جئون جونگ کوک)
جیمین: کوک هم اومدند یونا آماده شد داره خوش اومد میگه ولی نمیدونم این آخرین دیدارش هست بریم کوک
کوک: بریم (پوزخنده)
(خب گایز اینجا رفتند خوش اومد گفتند اینا و لیا و میا یه جا قایم شدند دارند نگاه میکند موقع کیک بود و سگا هم هستند ساکت بودند ادامه فیک)
یونا: مرسی ددی چه کیکه خوشگلی کوک این این چیه میخوای منو بکشی؟ ـ
کوک: دقیقا من تفنگ گذاشتم داخل کیک وقتی شمع تو فوت کردی میمیری دهنت باز کن زود باش به من خیانت میکنی آره هرزه باید به جا فکر میکردی تق تق تق (خب گایز اینجا یونا کشت تفنگ گذشته بود داخل کیک و بعد دهنش باز کرد مرد دیگه ادامه فیک)
لیا: او اون کش کشتش دوس دوست دخترشو کشت (ترس)
میا: هق هق هق لیا کشتش هق هق هق هق هق هق خدایا کمکمون کنه میترسم بریم بیرون هم رفتند خدایا بریم لوسی یون یونی بریم
بادیگارد: کجا با این عجله شما کی هستند اصلا دعوت نیستن ها بدونه اجازه اومدید صبر کن الان به ارباب میگم هرزه ها
میا تـ تو اصلا میدونی من کی هستم دختره مین یونگی بزرگترین مافیا اونشم دختره جانگ هوسوک هست فهمیدی بهترین دوسته من ما دیدیم اینجا پارتی اومدیم احمق هیچ بادیگاردی دمه در نبود فهمیدی بزار ما بریم
یون: هپ هپ هپ هپ هپ(خب یون یعنی سگه لیا حمله میکنه هپ میکنه)
لیا: یون آروم پسر چیزی نیست باشه
جیمین و کوک: اونجا چه خبره ها صدای سگ میاد من سگامون آزاد کردی؟
بادیگارد: نه ارباب سگا این دخترا هستن
کوک: این لیدی جذاب کی هستند
میا: من دختره مین یونگی بزرگترین مافیا هستم و اینم دوستم جانگ لیا باباش و بابام مافیا هستند فهمیدی ما اونجا اومدیم چون هیچ بادیگاردی دم در عمارت نبود اینا سگ نیستن اسم دارند یون یونی لوسی فهمیدی احمق (خب اینجا از اونجا لیا رزمی کاراته تکواندو کونگ فو دفاع شخصی بلده خب اینجا کوک میخواست میا بزنه لیا نذاشت ادامه فیک)
لیا: اصلا فکر نکن بزارم روی میا دست بلند کنی
یون: هپ هپ هپ هپ هپ هپ هپ هپ هپ هپ هپ هپ هپ (حمله به کوک)
لیا: آروم پسر آفرین پسرم ما میریم فهمیدی
لیا: میگم میا لباست یه کم بازه تو مثل دختر خوانده مین یونگی هستی نه من باز عین دخترا تیپ زدی یون هیش ساکت لوسی یونی هیش بریم
میا: بریم دیگه گیر نده اینجا عین قصر میمونه تا عمارت از عمارت مین یونگی
لیا: خفه شو بریم داخل امیدوارم زنده برگردیم
(عمارت جئون جونگ کوک)
جیمین: کوک هم اومدند یونا آماده شد داره خوش اومد میگه ولی نمیدونم این آخرین دیدارش هست بریم کوک
کوک: بریم (پوزخنده)
(خب گایز اینجا رفتند خوش اومد گفتند اینا و لیا و میا یه جا قایم شدند دارند نگاه میکند موقع کیک بود و سگا هم هستند ساکت بودند ادامه فیک)
یونا: مرسی ددی چه کیکه خوشگلی کوک این این چیه میخوای منو بکشی؟ ـ
کوک: دقیقا من تفنگ گذاشتم داخل کیک وقتی شمع تو فوت کردی میمیری دهنت باز کن زود باش به من خیانت میکنی آره هرزه باید به جا فکر میکردی تق تق تق (خب گایز اینجا یونا کشت تفنگ گذشته بود داخل کیک و بعد دهنش باز کرد مرد دیگه ادامه فیک)
لیا: او اون کش کشتش دوس دوست دخترشو کشت (ترس)
میا: هق هق هق لیا کشتش هق هق هق هق هق هق خدایا کمکمون کنه میترسم بریم بیرون هم رفتند خدایا بریم لوسی یون یونی بریم
بادیگارد: کجا با این عجله شما کی هستند اصلا دعوت نیستن ها بدونه اجازه اومدید صبر کن الان به ارباب میگم هرزه ها
میا تـ تو اصلا میدونی من کی هستم دختره مین یونگی بزرگترین مافیا اونشم دختره جانگ هوسوک هست فهمیدی بهترین دوسته من ما دیدیم اینجا پارتی اومدیم احمق هیچ بادیگاردی دمه در نبود فهمیدی بزار ما بریم
یون: هپ هپ هپ هپ هپ(خب یون یعنی سگه لیا حمله میکنه هپ میکنه)
لیا: یون آروم پسر چیزی نیست باشه
جیمین و کوک: اونجا چه خبره ها صدای سگ میاد من سگامون آزاد کردی؟
بادیگارد: نه ارباب سگا این دخترا هستن
کوک: این لیدی جذاب کی هستند
میا: من دختره مین یونگی بزرگترین مافیا هستم و اینم دوستم جانگ لیا باباش و بابام مافیا هستند فهمیدی ما اونجا اومدیم چون هیچ بادیگاردی دم در عمارت نبود اینا سگ نیستن اسم دارند یون یونی لوسی فهمیدی احمق (خب اینجا از اونجا لیا رزمی کاراته تکواندو کونگ فو دفاع شخصی بلده خب اینجا کوک میخواست میا بزنه لیا نذاشت ادامه فیک)
لیا: اصلا فکر نکن بزارم روی میا دست بلند کنی
یون: هپ هپ هپ هپ هپ هپ هپ هپ هپ هپ هپ هپ هپ (حمله به کوک)
لیا: آروم پسر آفرین پسرم ما میریم فهمیدی
۷.۹k
۱۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.