پارت شیشم عشق دوستی
پارت شیشم عشق دوستی
منم قبول کردم و رفتیم اونجا که رسیدیم کلی گشتیم و
سوهو / عشقم شب کارت دارم ت هتل
من / چی کار
سوهو / باید اول قبول کنی تا خودت راضی نباشی انجام نمیدم
من / باید بدونم چی کار
سوهو / باید منو با بدنت راضی کنی
من / چی ت عقلتون از دست دادی (از خدامه😂)
سوه / اره
بعد سوار تاکسی شدیم و رفتیم ساحل کلی بازی کردیم و راستی سوهو تو حادثه ی آتش سوزی خونشون مادرشو از دست داده واسه همون فکر میکنه من شبیه جوونی های مامانشم از بچگیش از آتیش فوبیا داره
داشتیم به موج های دریا نگه می کردیم که چن نفر آتیش روشن کردن و رقصیدن بعد یه نفر با آتیش جلوی ما نمایش اجرا کرد دیدم سوهو عرق کردی
من / خوبی !
سوهو / اه مامان مامان
من / آروم باش بلند شو بریم
دستمو محکم گرفته بود و رو شونم ناله می کرد بلندش گردم و بردم اونور نشوندم و صندلی و حالش بهتر شد رفتیم هتل و دیدیم کانگ و یون جو دادن شام میخورن سلام کردیم و بعد کلی صحبت رفتیم بالا
فردا صبح بیدار شدم و رفتم رو کاناپه دراز کشیدم سوهو اومد و جلوتر که شد ترسیدم خیلی نزدیک بود بهم
من / میخای چیکار کنی
سوهو /دیشب خسته بودیم ولی الان زوده دیرمون نمیشه دیروز قول دادی
من / اها
اول لباساشو جر داد و سوهو لباشو گذاشت رو لبام و بصورت وحشیانه ای مکید داشتم حالت تهوع میگرفتم که دیدم داره لباسامو در میاره منم که وز خدام بود قبول کردم و همراهیش کردم بغلم کرد و بردم تو ......
_______________________________________________
تا چند دیقه دیگه اون یکی رو میزارم
فالو لایک❤❤❤❤❤
منم قبول کردم و رفتیم اونجا که رسیدیم کلی گشتیم و
سوهو / عشقم شب کارت دارم ت هتل
من / چی کار
سوهو / باید اول قبول کنی تا خودت راضی نباشی انجام نمیدم
من / باید بدونم چی کار
سوهو / باید منو با بدنت راضی کنی
من / چی ت عقلتون از دست دادی (از خدامه😂)
سوه / اره
بعد سوار تاکسی شدیم و رفتیم ساحل کلی بازی کردیم و راستی سوهو تو حادثه ی آتش سوزی خونشون مادرشو از دست داده واسه همون فکر میکنه من شبیه جوونی های مامانشم از بچگیش از آتیش فوبیا داره
داشتیم به موج های دریا نگه می کردیم که چن نفر آتیش روشن کردن و رقصیدن بعد یه نفر با آتیش جلوی ما نمایش اجرا کرد دیدم سوهو عرق کردی
من / خوبی !
سوهو / اه مامان مامان
من / آروم باش بلند شو بریم
دستمو محکم گرفته بود و رو شونم ناله می کرد بلندش گردم و بردم اونور نشوندم و صندلی و حالش بهتر شد رفتیم هتل و دیدیم کانگ و یون جو دادن شام میخورن سلام کردیم و بعد کلی صحبت رفتیم بالا
فردا صبح بیدار شدم و رفتم رو کاناپه دراز کشیدم سوهو اومد و جلوتر که شد ترسیدم خیلی نزدیک بود بهم
من / میخای چیکار کنی
سوهو /دیشب خسته بودیم ولی الان زوده دیرمون نمیشه دیروز قول دادی
من / اها
اول لباساشو جر داد و سوهو لباشو گذاشت رو لبام و بصورت وحشیانه ای مکید داشتم حالت تهوع میگرفتم که دیدم داره لباسامو در میاره منم که وز خدام بود قبول کردم و همراهیش کردم بغلم کرد و بردم تو ......
_______________________________________________
تا چند دیقه دیگه اون یکی رو میزارم
فالو لایک❤❤❤❤❤
۲.۴k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.