عشق دوست داشتنی
🫳🫲 پارت 3
(ا/ت)
دیگه وقتش بود که کوکی مرخص بشه
(حالا یه پرش 🦘 زمان)که رسیدین خونه کوکی
(ا/ت)
دست کوک رو انداختم دورگردنم و بردمش اتاقش و پرتش کردم رو تخت
کوک: ای
ا/ت: ای. کیه دیگه
کوک:دردمع
ا/ت:نمیشنایم
کوک:😐😀
گوشی ا/ت در حال زررررررر زدن
کوک: عجب صدای زنگی زررررر😝بردار
(ا/ت)
گوشیو بر میداره و:عه یئونگ ه
کوک:خب کر شدم، جواب بده وو بزار بلندگو
ا/ت:سلام
یئونگ:یه علیکی هم به میمون .کجایی؟
ا/ت:خونه داداشم
یئونگ:مگه تو داداش داشتی
ا/ت:نه .مگه بهت نگفتم با یکی دوست شدم و الان حکم داداشمو داره
یئونگ :یه بار گفتی با یه عنتری دوست شدم و.... اها یادم اومد
(کوک ابروشو😡➡️این شکلی کرد که یعنی ا/ت بعدا به حسابت می رسم😆)
________
خب اونایی هم که ایده واسه چالش دادن شرکت نکردن😁
شرط پارت بعدی
۱۶:لایک❤
(ا/ت)
دیگه وقتش بود که کوکی مرخص بشه
(حالا یه پرش 🦘 زمان)که رسیدین خونه کوکی
(ا/ت)
دست کوک رو انداختم دورگردنم و بردمش اتاقش و پرتش کردم رو تخت
کوک: ای
ا/ت: ای. کیه دیگه
کوک:دردمع
ا/ت:نمیشنایم
کوک:😐😀
گوشی ا/ت در حال زررررررر زدن
کوک: عجب صدای زنگی زررررر😝بردار
(ا/ت)
گوشیو بر میداره و:عه یئونگ ه
کوک:خب کر شدم، جواب بده وو بزار بلندگو
ا/ت:سلام
یئونگ:یه علیکی هم به میمون .کجایی؟
ا/ت:خونه داداشم
یئونگ:مگه تو داداش داشتی
ا/ت:نه .مگه بهت نگفتم با یکی دوست شدم و الان حکم داداشمو داره
یئونگ :یه بار گفتی با یه عنتری دوست شدم و.... اها یادم اومد
(کوک ابروشو😡➡️این شکلی کرد که یعنی ا/ت بعدا به حسابت می رسم😆)
________
خب اونایی هم که ایده واسه چالش دادن شرکت نکردن😁
شرط پارت بعدی
۱۶:لایک❤
۵.۰k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.