نقاب که از چهرهٔ دگران برداشتم
نقاب که از چهرهٔ دگران برداشتم
دو دست بیشتر بر نگاه داشتن نقابها نداشتم
زین پس نهادم نقابها روی چهره والهٔ خود
از آن پس داشتم از هر عزیز یک نقاب، خاطره
یادگاریام بود از دگران نقشی نو، که چه ماهرانه
بود آن فیلمنامه در پس نقابها، در شأن یک جمعیت تئاتر
نقشی مرا توان اجرا بر سکوی دروغهایشان بود
که هیچ خوش نیامد بر مزاج عزیزان نقاب افکنده
ریتم انتقام، میشنوید؟ ندای شکستن نقابهاست..
که پس از اتمام اجرا از چهره به زمین میافتند
این منم، والهای پشت نقاب!
دو دست بیشتر بر نگاه داشتن نقابها نداشتم
زین پس نهادم نقابها روی چهره والهٔ خود
از آن پس داشتم از هر عزیز یک نقاب، خاطره
یادگاریام بود از دگران نقشی نو، که چه ماهرانه
بود آن فیلمنامه در پس نقابها، در شأن یک جمعیت تئاتر
نقشی مرا توان اجرا بر سکوی دروغهایشان بود
که هیچ خوش نیامد بر مزاج عزیزان نقاب افکنده
ریتم انتقام، میشنوید؟ ندای شکستن نقابهاست..
که پس از اتمام اجرا از چهره به زمین میافتند
این منم، والهای پشت نقاب!
۶.۹k
۱۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.