a collction of princes stories / written by aysan
شاهزاده خانم اصلاً نمیفهمم
《 چی رو نمیفهمی 》
من به او گفتم
که به اندازهی باران
دوستش دارم ...
ولی باور نکرد
《 شاید باید طور دیگهای میگفتی 》
من بازم به او گفتم
که مانند باران است
زیبا ، آرامشبخش و دلنشین
ولی باور نکرد
《 حالا معلوم شد مشکل چیست 》
خب مشکل چیست
چرا باور نمیکند دوستش دارم
《 چون سمت او باران نمیبارد ، باران ندیدهاس که عاشق بشود 》
پس الان
من چه کار میتوانم
انجام بدهم تا باور کند
که دوستش دارم ...
《 جای اینکه برایش از باران بگی ، برایش مثل باران باش . زیبا ، آرامشبخش و دلنشین 》
اگر این گونه
رفتار کنم
آیا باور میکند
《 معلومه باران ندیدهاس ، باید باران ببیند تا درک کند چگونه دوستش داری ، برایش باران باش تا نعنی عشق را درک کند 》
هردو میدانیم
که راجب باران نبود
صحبت ما
《 ما میدانیم باران نقشی نداشت ، خوانندهی داستان باید بداند 》
.
.
.
《kim.aysan》
《 چی رو نمیفهمی 》
من به او گفتم
که به اندازهی باران
دوستش دارم ...
ولی باور نکرد
《 شاید باید طور دیگهای میگفتی 》
من بازم به او گفتم
که مانند باران است
زیبا ، آرامشبخش و دلنشین
ولی باور نکرد
《 حالا معلوم شد مشکل چیست 》
خب مشکل چیست
چرا باور نمیکند دوستش دارم
《 چون سمت او باران نمیبارد ، باران ندیدهاس که عاشق بشود 》
پس الان
من چه کار میتوانم
انجام بدهم تا باور کند
که دوستش دارم ...
《 جای اینکه برایش از باران بگی ، برایش مثل باران باش . زیبا ، آرامشبخش و دلنشین 》
اگر این گونه
رفتار کنم
آیا باور میکند
《 معلومه باران ندیدهاس ، باید باران ببیند تا درک کند چگونه دوستش داری ، برایش باران باش تا نعنی عشق را درک کند 》
هردو میدانیم
که راجب باران نبود
صحبت ما
《 ما میدانیم باران نقشی نداشت ، خوانندهی داستان باید بداند 》
.
.
.
《kim.aysan》
۲۳۲
۱۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.