فیک جیمین ( کیوت و خشن ) پارت ۲۹
از زبان میونگ
در حال باز کردم دکمه های پیراهنه جیمین بودم که صدای زنگ در اومد
از زبان سویونگ
یعنی اینجا خونه کیه !؟
زنگ در رو زدم با دیدن قیافه کسی که در رو باز کرد شوکه شدم میونگ بود که با لباس خواب بود حدس زدم چرا اینطوریه ، گفت : تو اینجا چیکار میکنی از اینجا برو میخواست در رو ببنده که مانعش شدم گفتم : حالا فهمیدم موضوع از چه قراره گفتم : بکش کنار حولش دادم عقب و رفتم تو که با صحنهای که دیدم انگار یه چیزی توی سرم ترکید شراب قرمز گل رز شمع با یه جیمینی که با دکمه های باز روی کاناپه نشسته وقتی منو دید بلند شد رفتم جلوش یه سیلی زدم تو گوشش گفتم : خجالت نمیکشی نه تو واقعاً لیاقت منو نداری رفتم جلوی میونگ و گفتم : تو هم یه معشوقه ساده با زنای کثیف و خراب هیچ فرقی نداری میخواست بهم سیلی بزنه که جیمین گفت : نه میونگ ، گفتم : بزن... اگه جرعتش رو داری بزن
از خونه در اومدم و برگشتم به عمارت
( فردا )
از زبان سویونگ
توی شرکت بودم رفتم سمت سرویس بهداشتی تا یه آبی به دست و صورتم بزنم رفتم داخل کناره روشویی که میونگ اومد داخل اونم رفت سمته روشویی گفت : پس کی میخوای از جیمین جدا بشی و مقام ملکه رو به من بدی برگشتم سمتش و دستم رو پر از آب کردمو پاشیدم روی صورتش گفتم : از خواب بیدار شو میونگ اون تو رو نمیخواد فقط ازت سوءاستفاده میکنه آخرشم خودت قراره آسیب ببینی
از سرویس بهداشتی اومدم بیرون رفتم پایین تا برگردم به خونه که جیمین رو دیدم یکم که دیدم رو دادم اون طرف تر دیدم یه مرده سیاه پوش اسلحه رو به طرف جیمین گرفته اون همون مرده بود که منو همش تعقیب میکرد گفتم : جیمین سرت رو خم کن ، اون یارو اسلحه رو کشید مجبور شدم خودمو بندازم روی جیمین مثله اینکه دستم زخمی شد اوفففف جیمین کمک کرد بلند بشم گفتم : کسی که شلیک کرد همون مرده بود که تعقیبمون میکرد گفت : امروز باید در موردش حرف بزنیم
رفتیم عمارت امشب قراره راجب اون مرد حرف بزنیم
( شب )
پدر گفت : اون مرد از شرکت خودمونه که قصد کشتن جیمین و سویونگ رو داره ماجرای اون بسته بندی ها هم که افتادن روی پای سویونگ اتفاقی نبودن همه چیز برنامه ریزی شده شما باید مراقب باشید ......
در حال باز کردم دکمه های پیراهنه جیمین بودم که صدای زنگ در اومد
از زبان سویونگ
یعنی اینجا خونه کیه !؟
زنگ در رو زدم با دیدن قیافه کسی که در رو باز کرد شوکه شدم میونگ بود که با لباس خواب بود حدس زدم چرا اینطوریه ، گفت : تو اینجا چیکار میکنی از اینجا برو میخواست در رو ببنده که مانعش شدم گفتم : حالا فهمیدم موضوع از چه قراره گفتم : بکش کنار حولش دادم عقب و رفتم تو که با صحنهای که دیدم انگار یه چیزی توی سرم ترکید شراب قرمز گل رز شمع با یه جیمینی که با دکمه های باز روی کاناپه نشسته وقتی منو دید بلند شد رفتم جلوش یه سیلی زدم تو گوشش گفتم : خجالت نمیکشی نه تو واقعاً لیاقت منو نداری رفتم جلوی میونگ و گفتم : تو هم یه معشوقه ساده با زنای کثیف و خراب هیچ فرقی نداری میخواست بهم سیلی بزنه که جیمین گفت : نه میونگ ، گفتم : بزن... اگه جرعتش رو داری بزن
از خونه در اومدم و برگشتم به عمارت
( فردا )
از زبان سویونگ
توی شرکت بودم رفتم سمت سرویس بهداشتی تا یه آبی به دست و صورتم بزنم رفتم داخل کناره روشویی که میونگ اومد داخل اونم رفت سمته روشویی گفت : پس کی میخوای از جیمین جدا بشی و مقام ملکه رو به من بدی برگشتم سمتش و دستم رو پر از آب کردمو پاشیدم روی صورتش گفتم : از خواب بیدار شو میونگ اون تو رو نمیخواد فقط ازت سوءاستفاده میکنه آخرشم خودت قراره آسیب ببینی
از سرویس بهداشتی اومدم بیرون رفتم پایین تا برگردم به خونه که جیمین رو دیدم یکم که دیدم رو دادم اون طرف تر دیدم یه مرده سیاه پوش اسلحه رو به طرف جیمین گرفته اون همون مرده بود که منو همش تعقیب میکرد گفتم : جیمین سرت رو خم کن ، اون یارو اسلحه رو کشید مجبور شدم خودمو بندازم روی جیمین مثله اینکه دستم زخمی شد اوفففف جیمین کمک کرد بلند بشم گفتم : کسی که شلیک کرد همون مرده بود که تعقیبمون میکرد گفت : امروز باید در موردش حرف بزنیم
رفتیم عمارت امشب قراره راجب اون مرد حرف بزنیم
( شب )
پدر گفت : اون مرد از شرکت خودمونه که قصد کشتن جیمین و سویونگ رو داره ماجرای اون بسته بندی ها هم که افتادن روی پای سویونگ اتفاقی نبودن همه چیز برنامه ریزی شده شما باید مراقب باشید ......
۱۰۳.۹k
۳۰ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.