با من عهد شکن دیوانه چه می کنی علی؟ هان؟...
با من عهد شکن دیوانه چه می کنی علی؟ هان؟...
بهشت و جهنم را گم کرده ام .. مجنون وار به این سو و آن سو می دوم یا علی ...
بی نشان من ! این چه بازی است که پایانش نیست هیچ ؟
آه .. چه کنم که محبوب تو باشم
امشب سخت دلتنگ تو ام .. بگویم دوباره ؟... امشب سخت دلتنگ تو ام !!
می گریم .. با زمین و زمان ، غریبی می کنم !
تقصیر منست ... همه هر چه هست ، تقصیر منست ... لطف تو کجاست ؟
من بد کنم و تو بد مجازات کنی ؟ ... لطف تو کجاست ؟ هست ! .. کورم .. کورم .. نشانم بده! هربار و همیشه دستم می گیری .. نشانم بده ..دوستم داری!
بهشت و جهنم گم شده اند .. نشانم بده !
همه هرچه دارم گم شد .. نشانم بده !
دیدم هزارهزار بار لطف تو را گم کرده ام .. نشانم بده...
دیدم هزار هزار بار سایه ی مهربان دست تو را گم کرده ام .. نشانم بده !
دیدم هزار هزار بار کنارم نشستی ، سرم را بر دامن گرفتی ..
گم کرده ام .. نشانم بده !
دیدم هزار هزار بار .. کورم امروز .. نشانم بده !
کودکانه می دوم .. محتاج آغوشی امن و مؤمنم که مرا از پشیمانی نجات دهد !
آه .. چه کنم که محبوب تو باشم ؟
مهربانم ! تو که شاید همیشه شاهد رستن و گل دادنم بودی ..
کمک کن که اینچنین در غربت دل پژمرده نشوم ..
امشب سخت دلتنگ تو ام .. بگویم دوباره ؟... امشب سخت دلتنگ تو ام !!
می گریم .. با زمین و زمان ، غریبی می کنم !
آشنای همیشه ی من ! به فریادم برس من بی تو یاری ندارم یا علی..
بهشت و جهنم را گم کرده ام .. مجنون وار به این سو و آن سو می دوم یا علی ...
بی نشان من ! این چه بازی است که پایانش نیست هیچ ؟
آه .. چه کنم که محبوب تو باشم
امشب سخت دلتنگ تو ام .. بگویم دوباره ؟... امشب سخت دلتنگ تو ام !!
می گریم .. با زمین و زمان ، غریبی می کنم !
تقصیر منست ... همه هر چه هست ، تقصیر منست ... لطف تو کجاست ؟
من بد کنم و تو بد مجازات کنی ؟ ... لطف تو کجاست ؟ هست ! .. کورم .. کورم .. نشانم بده! هربار و همیشه دستم می گیری .. نشانم بده ..دوستم داری!
بهشت و جهنم گم شده اند .. نشانم بده !
همه هرچه دارم گم شد .. نشانم بده !
دیدم هزارهزار بار لطف تو را گم کرده ام .. نشانم بده...
دیدم هزار هزار بار سایه ی مهربان دست تو را گم کرده ام .. نشانم بده !
دیدم هزار هزار بار کنارم نشستی ، سرم را بر دامن گرفتی ..
گم کرده ام .. نشانم بده !
دیدم هزار هزار بار .. کورم امروز .. نشانم بده !
کودکانه می دوم .. محتاج آغوشی امن و مؤمنم که مرا از پشیمانی نجات دهد !
آه .. چه کنم که محبوب تو باشم ؟
مهربانم ! تو که شاید همیشه شاهد رستن و گل دادنم بودی ..
کمک کن که اینچنین در غربت دل پژمرده نشوم ..
امشب سخت دلتنگ تو ام .. بگویم دوباره ؟... امشب سخت دلتنگ تو ام !!
می گریم .. با زمین و زمان ، غریبی می کنم !
آشنای همیشه ی من ! به فریادم برس من بی تو یاری ندارم یا علی..
۳.۴k
۱۶ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.