مافیای بزرگ
𝐛𝐢𝐠 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟑
بعد 30مین رسیدیم زود رسیدیم چون ساحل به ویلا نزدیک بود رسیدیم ماشین هارو پارک کردیم اومدیم بیرون
÷اووو دخترا همه تیپ سفید زدید
_والا من نمیدونستم اینا هم می خوان سفید بپوشن مگرنه یه رنگ دیگه می پوشیدم
="یااا ات
+ولش کن سفید بهت خیلی میاد مهم اینه
&اوووو به به
_جیمین جان سکوت کن
_ممنون جونگکوکا
÷اوووو
_تهیونگ
÷می دونم باید فرار کنم
_درسته
÷(الفرار)
_بیا بابا کارت ندارم فقط می خوام نازت کنم
÷آره جون عمه تتتتتت
=یااا ات عشقمو ازت نکن
_اووو لازم نیست تو براش غیرتی بشی اول دادش من بود بعد عشق تو
"خوب دیگه بسه
_آره دیگه بحس بسه
+خب بزنین بریم
_آرهههههههه(بدو بدو به سمت دریا)
رفتم تو ساحل واییییییییییی چقدر دلم می خواد کفشمو در بیارم شن به پاهام بخوره پس کفشام در آوردم گذاشتم اون کنار بعد رفتن سمت ساحل حس خیلی خوبی بهم میاد خورشید هم داشت غروب می کرد و موج دریا پاهام رو لمس می کرد یه نسیم مولایمی هم موهامو بدنم رو نوازش می کرد وایی خدا عاشق این حسم همین جور تو فاز خودم بود که
+ات
_بله
+خیلی زیبا شدی
_ممنون
کوک آروم آروم اومدی سمتم دستمو گرفت بهم نزدیک شد همین جور تو حس بودیم که ته اومد رید تو حسم
÷کوکا ببوسش دیگههههه
_تهیونگ
÷بله
_میخوای جر بخوری نه؟
÷نه نمی خوام
_پس برو
÷اوک خوش باشین
تهیونگ که رفت کوک دوبار اومد طرف که دستمو از دستش در آوردم و یکم ازش فاصله گرفتم
+میگم میای دور ساحل بدوییم؟
_آرهههههههه
بعد با کوک کل ساحل بدوییدیم که شب شد رفتیم ویلا.....
های لاوام ببخشید اگه بد شد... 🌚🦋
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟑
بعد 30مین رسیدیم زود رسیدیم چون ساحل به ویلا نزدیک بود رسیدیم ماشین هارو پارک کردیم اومدیم بیرون
÷اووو دخترا همه تیپ سفید زدید
_والا من نمیدونستم اینا هم می خوان سفید بپوشن مگرنه یه رنگ دیگه می پوشیدم
="یااا ات
+ولش کن سفید بهت خیلی میاد مهم اینه
&اوووو به به
_جیمین جان سکوت کن
_ممنون جونگکوکا
÷اوووو
_تهیونگ
÷می دونم باید فرار کنم
_درسته
÷(الفرار)
_بیا بابا کارت ندارم فقط می خوام نازت کنم
÷آره جون عمه تتتتتت
=یااا ات عشقمو ازت نکن
_اووو لازم نیست تو براش غیرتی بشی اول دادش من بود بعد عشق تو
"خوب دیگه بسه
_آره دیگه بحس بسه
+خب بزنین بریم
_آرهههههههه(بدو بدو به سمت دریا)
رفتم تو ساحل واییییییییییی چقدر دلم می خواد کفشمو در بیارم شن به پاهام بخوره پس کفشام در آوردم گذاشتم اون کنار بعد رفتن سمت ساحل حس خیلی خوبی بهم میاد خورشید هم داشت غروب می کرد و موج دریا پاهام رو لمس می کرد یه نسیم مولایمی هم موهامو بدنم رو نوازش می کرد وایی خدا عاشق این حسم همین جور تو فاز خودم بود که
+ات
_بله
+خیلی زیبا شدی
_ممنون
کوک آروم آروم اومدی سمتم دستمو گرفت بهم نزدیک شد همین جور تو حس بودیم که ته اومد رید تو حسم
÷کوکا ببوسش دیگههههه
_تهیونگ
÷بله
_میخوای جر بخوری نه؟
÷نه نمی خوام
_پس برو
÷اوک خوش باشین
تهیونگ که رفت کوک دوبار اومد طرف که دستمو از دستش در آوردم و یکم ازش فاصله گرفتم
+میگم میای دور ساحل بدوییم؟
_آرهههههههه
بعد با کوک کل ساحل بدوییدیم که شب شد رفتیم ویلا.....
های لاوام ببخشید اگه بد شد... 🌚🦋
۹.۲k
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.