پارت ۲۸ (گزارش نکن )
کیفمو گذاشتم که یهو جیمین منو به سمت خودش کشید و بهم خیره شده بود
نمیدونستم چی بگم و چیکار کنم تعجب کرده بودم که یهو گف
جیمین: عاشقتم
بورام: چی؟
جیمین: عاشقتم ، میدونم تعجب کردی باید از اول بهت میگفتم
بورام
نمیدونستم بهش بگم منم عاشقشم یا نگم
خجالت کشیده بودم ولی اگه چیزی نگم ممکنه ناراحت شه ، هیچی نگفتم فقط لبامو گذاشتم رو لباشو و بوسیدمش چن مین گذشت که یهو در اتاق باز شد مامانم بود این مگه نرفته بود خونه دوستش کی اومد..
م.بورام: ببخشید فک کنم مزاحم شدم من میرم
جیمین: خنده*
بورام: هیییی چرا میخندییییییی
جیمین: نمیدونم ببخشید(خنده)
بورام: عههههه
جیمین: پس توئم دوسم داری؟
بورام: خب..
جیمین: خجالت میکشی بگی؟
بورام: اههه خب اره منم دوست دارم
جیمین: پس الان ما دوتا باهمیم؟
بورام : اوهوم
جیمین: به من نگاه کن چرا خجالت میکشی؟
بورام: نمیکشم
جیمین: پس چرا لپات سرخ شده؟
بورام: چون گرممه
جیمین: ولی هوا سرده(خنده)
بورام: اذیتم نکنننننن بیا بخوابیممم
نمیدونستم چی بگم و چیکار کنم تعجب کرده بودم که یهو گف
جیمین: عاشقتم
بورام: چی؟
جیمین: عاشقتم ، میدونم تعجب کردی باید از اول بهت میگفتم
بورام
نمیدونستم بهش بگم منم عاشقشم یا نگم
خجالت کشیده بودم ولی اگه چیزی نگم ممکنه ناراحت شه ، هیچی نگفتم فقط لبامو گذاشتم رو لباشو و بوسیدمش چن مین گذشت که یهو در اتاق باز شد مامانم بود این مگه نرفته بود خونه دوستش کی اومد..
م.بورام: ببخشید فک کنم مزاحم شدم من میرم
جیمین: خنده*
بورام: هیییی چرا میخندییییییی
جیمین: نمیدونم ببخشید(خنده)
بورام: عههههه
جیمین: پس توئم دوسم داری؟
بورام: خب..
جیمین: خجالت میکشی بگی؟
بورام: اههه خب اره منم دوست دارم
جیمین: پس الان ما دوتا باهمیم؟
بورام : اوهوم
جیمین: به من نگاه کن چرا خجالت میکشی؟
بورام: نمیکشم
جیمین: پس چرا لپات سرخ شده؟
بورام: چون گرممه
جیمین: ولی هوا سرده(خنده)
بورام: اذیتم نکنننننن بیا بخوابیممم
۳.۶k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.