²ماسک🎭
چند سال بعد
جیمین از اون کار دست کشیده بود و من باهاش زندگی میکردم.
اون خیلی کیوت بود منو میبوسید،قلقلکم میداد.
یه زندگی عالی
اما آنگاه یک روز صدای خنده ها به پایان میرسه
با دیدن اینکه همه جا پر شده بود جیمین و نامزدش اشک تو چشام جمع میشد ما فقط سر یه بغل کات کردیم اون یه دختره و بغل کرد و من زدمش هعی اون الان نامزد داره و من اینجا در حال چایی خوردم و کریسمس و بهش تبریک میگم هر چند از راه دور.
دلم برای دیدن خنده ها و بوسیدن لباش تنگ شده.
در همین فکر بودم که صدای در اومد و درو باز کردم
-سلام
+اینجا چیکار میکنی جیمین هوا سرده بیا داخل
اومد داخل
+قهوه؟
-اهوم
یه قهوه دستش دادم و نشست
+خوب میشنوم
-اومدم برگردم باهات
+ولی تو نامزد داری آقای پارک
-شایعست تو که اونا رو باور نکردی کردی؟
+هوم
-میشه مال من بشی
+امدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
-مگه چشه
+من الان ۴۰سالمه عمری برای تشکیل خانواده نیست
-من فقط پیدات نمیکردم و تو الان داخل یه کشور دیگه ای اینم در نظر بگیر
+بیست سال پیدام نکردی
-میدونم اما
+اما
-دوست دارم
+همچنین
پایان
جیمین از اون کار دست کشیده بود و من باهاش زندگی میکردم.
اون خیلی کیوت بود منو میبوسید،قلقلکم میداد.
یه زندگی عالی
اما آنگاه یک روز صدای خنده ها به پایان میرسه
با دیدن اینکه همه جا پر شده بود جیمین و نامزدش اشک تو چشام جمع میشد ما فقط سر یه بغل کات کردیم اون یه دختره و بغل کرد و من زدمش هعی اون الان نامزد داره و من اینجا در حال چایی خوردم و کریسمس و بهش تبریک میگم هر چند از راه دور.
دلم برای دیدن خنده ها و بوسیدن لباش تنگ شده.
در همین فکر بودم که صدای در اومد و درو باز کردم
-سلام
+اینجا چیکار میکنی جیمین هوا سرده بیا داخل
اومد داخل
+قهوه؟
-اهوم
یه قهوه دستش دادم و نشست
+خوب میشنوم
-اومدم برگردم باهات
+ولی تو نامزد داری آقای پارک
-شایعست تو که اونا رو باور نکردی کردی؟
+هوم
-میشه مال من بشی
+امدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
-مگه چشه
+من الان ۴۰سالمه عمری برای تشکیل خانواده نیست
-من فقط پیدات نمیکردم و تو الان داخل یه کشور دیگه ای اینم در نظر بگیر
+بیست سال پیدام نکردی
-میدونم اما
+اما
-دوست دارم
+همچنین
پایان
۶.۹k
۰۷ دی ۱۴۰۱