آرمی رها شده
پارت ۱۵
* صبح*
ا/ت: آییی شکمم( گریه) درد دارمم..هق
کوک: خوبی؟...همونطور که پشتش بودم بغلش کردم و شکمش رو ماساژ دادم* الان بهتر میشی!
*
کوک: بهتری؟
ا/ت: هومم
*
کوک: (دیدم ا/ت از دست شویی لنگ لنگ کنان خارج شد) بیا رو کولم !
ا/ت: اما خوبم
کوک: بیا دیگه..
ا/ت: باشه
کوک: میخوای بریم پیش مامانت اینا!
ا/ت: هومم
کوک: راستی نیکی کو؟
ا/ت: منتظرمه😂.. جلوی آشپزخونه!
کوک:😂.. منم از فردا بم رو میارم
* خونه مامان و بابا*
آنا: خوبی؟.. درد که نداری؟
ا/ت: نه بهترم
ب/ت: چیکارش کردی..رو کولته😂
کوک: هیچی همون کاری که شما کردید
ب/ت:😐
م/ت: بزار برات چایی بریزم
ا/ت: نمیخواد زیاد درد ندارم
ته: حرف نزن دیگه..😑 لوس نشو
ا/ت: منو لوس؟..ایششش
ته: خوشت نمیاد؟
ا/ت: نوپ
آنا: راست میگه منم بدم میاد
ته و کوک: آفرین 👏👏
م/ت: بفرمایید خوشگل خانومم*
ا/ت: مرسی :) *
* صبح*
ا/ت: آییی شکمم( گریه) درد دارمم..هق
کوک: خوبی؟...همونطور که پشتش بودم بغلش کردم و شکمش رو ماساژ دادم* الان بهتر میشی!
*
کوک: بهتری؟
ا/ت: هومم
*
کوک: (دیدم ا/ت از دست شویی لنگ لنگ کنان خارج شد) بیا رو کولم !
ا/ت: اما خوبم
کوک: بیا دیگه..
ا/ت: باشه
کوک: میخوای بریم پیش مامانت اینا!
ا/ت: هومم
کوک: راستی نیکی کو؟
ا/ت: منتظرمه😂.. جلوی آشپزخونه!
کوک:😂.. منم از فردا بم رو میارم
* خونه مامان و بابا*
آنا: خوبی؟.. درد که نداری؟
ا/ت: نه بهترم
ب/ت: چیکارش کردی..رو کولته😂
کوک: هیچی همون کاری که شما کردید
ب/ت:😐
م/ت: بزار برات چایی بریزم
ا/ت: نمیخواد زیاد درد ندارم
ته: حرف نزن دیگه..😑 لوس نشو
ا/ت: منو لوس؟..ایششش
ته: خوشت نمیاد؟
ا/ت: نوپ
آنا: راست میگه منم بدم میاد
ته و کوک: آفرین 👏👏
م/ت: بفرمایید خوشگل خانومم*
ا/ت: مرسی :) *
۳۹.۲k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.