P2
جیهوپ:هوف حالا اینا رو بیخیال نقشه ی جانگ چیشد؟
تهیونگ:اتفاقا هنوز درگیرشم
جیمین:ام فکر کنم قضیه شو ول کنیم و بیشتر به دوست دخترامون برسیم بهتره
نامی:فکر خوبیه…نظر تهیونگ مهمه
یونگی:اره..تهیونگ نظرت؟
تهیونگ:اوممم…فکر این این اواخر دارم به پروانه کوچولوم بی اهمیتی میکنم…
جیمین:پس…..
تهیونگ:اوکیه
جیمین:یسـ…
تهیونگ:ولی برای پروانم
جیمین:کمی رکب خوردم ولی بازم یسسسسس
تق تق
جیمین:کیه؟
لانا:ام منم
جیمین:بیا داخل دوست دختر داداش
لانا:ام سلام پسرا
همه ی پسرا:سلام لاناااااا
تهیونگ:سلام پروانم..بیا اینجا بشین(اشاره به پاش)
لانا:سلام عشقم چشم
تهیونگ:خب بیب چی میخواستی ازم؟(داره موهاشو ناز میکنه)
لانا:ام خب من واسه ی امتحانم هیچی نخوندم و حتی بچه ها(دوست دختر پسرا)هم چیزی نخوندن چیکار کنم؟(مظلوم_سرش پایینه)
تهیونگ:اخییی پروانه کوچولوم…مگه من دلم میاد به این صورت مظلوم چیزی بگم هوم؟ برو نمیخواد امتحان بدی
لانا:واقعااا؟؟؟
تهیونگ:اره بیبی
لانا:پس میشه برم خونه با بچه ها؟
تهیونگ:یس بیبی
لانا:میسییییی عشقم
تهیونگ:حیح…خدافظ بیب
لانا:خدافظیییییی
تهیونگ:خب اینم رفت
جیهوپ:اره
ویو لانا
با بچه ها رفتیم خونه خودمو و تهیونگ
خب بچه ها چه کنیم؟
مینسو(دوست دختر جیمین):یه شیطونیمون نشه؟
یونا(دوست دختر جین):بیا بعد میگی چرا جیمین هی تنبیه عم میکنه
لانا:خب حالا بیخیال میگین چیکار کنیم؟
مینسو:بریم تو اتاق کار تهیونگ؟
هانا(دوست دختر یونگی):ولی اگه فهمید چی؟واسه ما که چیزی نمیشه ولی لانا…
لانا:بیخیال خودمم کنجکاوم واسش بریم توش
رفتیم نزدیک اتاق شدیم خوشبختانه در قفل نبود
لانا:وایییی چه دارکه اتاقه
مینسو:ارهههه
لانا:بچه ها…
هانا:هوم؟
لانا:این…این….این چیهههههه هااااا؟؟؟(عربده)
مینسو:منظورتـ….(داد)
لانا:…
تهیونگ:اتفاقا هنوز درگیرشم
جیمین:ام فکر کنم قضیه شو ول کنیم و بیشتر به دوست دخترامون برسیم بهتره
نامی:فکر خوبیه…نظر تهیونگ مهمه
یونگی:اره..تهیونگ نظرت؟
تهیونگ:اوممم…فکر این این اواخر دارم به پروانه کوچولوم بی اهمیتی میکنم…
جیمین:پس…..
تهیونگ:اوکیه
جیمین:یسـ…
تهیونگ:ولی برای پروانم
جیمین:کمی رکب خوردم ولی بازم یسسسسس
تق تق
جیمین:کیه؟
لانا:ام منم
جیمین:بیا داخل دوست دختر داداش
لانا:ام سلام پسرا
همه ی پسرا:سلام لاناااااا
تهیونگ:سلام پروانم..بیا اینجا بشین(اشاره به پاش)
لانا:سلام عشقم چشم
تهیونگ:خب بیب چی میخواستی ازم؟(داره موهاشو ناز میکنه)
لانا:ام خب من واسه ی امتحانم هیچی نخوندم و حتی بچه ها(دوست دختر پسرا)هم چیزی نخوندن چیکار کنم؟(مظلوم_سرش پایینه)
تهیونگ:اخییی پروانه کوچولوم…مگه من دلم میاد به این صورت مظلوم چیزی بگم هوم؟ برو نمیخواد امتحان بدی
لانا:واقعااا؟؟؟
تهیونگ:اره بیبی
لانا:پس میشه برم خونه با بچه ها؟
تهیونگ:یس بیبی
لانا:میسییییی عشقم
تهیونگ:حیح…خدافظ بیب
لانا:خدافظیییییی
تهیونگ:خب اینم رفت
جیهوپ:اره
ویو لانا
با بچه ها رفتیم خونه خودمو و تهیونگ
خب بچه ها چه کنیم؟
مینسو(دوست دختر جیمین):یه شیطونیمون نشه؟
یونا(دوست دختر جین):بیا بعد میگی چرا جیمین هی تنبیه عم میکنه
لانا:خب حالا بیخیال میگین چیکار کنیم؟
مینسو:بریم تو اتاق کار تهیونگ؟
هانا(دوست دختر یونگی):ولی اگه فهمید چی؟واسه ما که چیزی نمیشه ولی لانا…
لانا:بیخیال خودمم کنجکاوم واسش بریم توش
رفتیم نزدیک اتاق شدیم خوشبختانه در قفل نبود
لانا:وایییی چه دارکه اتاقه
مینسو:ارهههه
لانا:بچه ها…
هانا:هوم؟
لانا:این…این….این چیهههههه هااااا؟؟؟(عربده)
مینسو:منظورتـ….(داد)
لانا:…
۴.۴k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.