تک پارتی
(وقتی پریودی و......)
آت :درد شدیدی داشتی و سعی میکردی خیلی از روی تخت ول نخوری تا دوست پسری که کنارت خوابیده رو بیدار نکنی سونگمین تازه از کمپانی برگشته بود و برای کامبک جدیدش توی این هفته هم به دلیل کار و هم بخاطر دنس سرش شلوغ بود تو هم بخاطر کارهای مدلینگ سرت خیلی شلوغ بود از روی تخت بلند شدی فکر کردی اونو بیدار کردی که اشتباه نکرده بودی اون بخاطر مشغله های کاری خیلی تهته فشار بود و نیاز به استراحت داشت به سمت آشپزخونه رفتی تا قرصی برای کاهش دردت پیدا کنی و خوشبختانه پیدا کردی همشو توی دستت ریختی و با یک لیوان آب سر کشیدی میدونستی به این زودیا روت اثر نمیزاره خیلی خسته بودی فردا هم روز سختی بود و این دل درد هم نمیزاشت بخوابی
سونگمین :چند تا ول خوری رو روی تخت حس کردم ولی فک میکردم اشتباه کردم برای چند لحظه تشنم شد و خواستم برم که دیدم آت روی تخت نیست نگرانش شدم و به سرعت از اتاق خارج شدم وقتی بیرون اومدم به سمت آشپز خونه رفتم با دیدن آت که دستش روی دلشه و روی زانوهایش نشسته و داره گریه میکنه و با دیدن قرصا موضوع رو فهمیدم
آت : خواستم به سمت اتاق برم که با تیری که زیر شکمم حس کردم منصرف شدم و روی زمین نشستم هیچوقت اینقدر درد نداشتم
سونگمین به سرعت به طرف آت اومد و اونو بلند کرد و روی مبل توی پذیرایی گذاشت وقتی تورو اونجا گذاشت کیسه ی آب گرمی آماده کرده بود رو روی دلت گذاشت و به سمت حموم حرکت کرد آب رو تنظیم کرد و گذاشت وان پر بشه و به سمت تو اومد آب ولرمی رو آماده کرد و گذاشت
روی میز جلوت تا بخوری آب رو خوردی دوستاتون متوجه ی گذر زمان نشده بودین تو رو توی وان حموم گذاشت و شروع کرد ماساژ دادن زیر شکمت
آت :سونگمین مهم نیست این برای هر زنی پیش میاد
سونگمین:هیششش بزار کارم رو بکنم بعد از کار تو رو با حوله بیرون آورد و به سمت اتاق رفت لباس راحتی رو که برات گذاشته بود کمک کرد که بپوشی
سونگمین :پد داری!
آت:آره ببخشید که مزاحم خوابت شدم میدونم خسته بودی
سونگمین :هیششش تو هیچوقت مزاحم خواب من نمیشی
لبخندی به حرف های دلمگرمش زدی و گفت
سونگمین :حالا بیا بخوابیم فردا مرخصی میگیرم
تو رو توی بغلش گرفت و دوتا تون به خواب عمیقی فرو رفتین
آت :درد شدیدی داشتی و سعی میکردی خیلی از روی تخت ول نخوری تا دوست پسری که کنارت خوابیده رو بیدار نکنی سونگمین تازه از کمپانی برگشته بود و برای کامبک جدیدش توی این هفته هم به دلیل کار و هم بخاطر دنس سرش شلوغ بود تو هم بخاطر کارهای مدلینگ سرت خیلی شلوغ بود از روی تخت بلند شدی فکر کردی اونو بیدار کردی که اشتباه نکرده بودی اون بخاطر مشغله های کاری خیلی تهته فشار بود و نیاز به استراحت داشت به سمت آشپزخونه رفتی تا قرصی برای کاهش دردت پیدا کنی و خوشبختانه پیدا کردی همشو توی دستت ریختی و با یک لیوان آب سر کشیدی میدونستی به این زودیا روت اثر نمیزاره خیلی خسته بودی فردا هم روز سختی بود و این دل درد هم نمیزاشت بخوابی
سونگمین :چند تا ول خوری رو روی تخت حس کردم ولی فک میکردم اشتباه کردم برای چند لحظه تشنم شد و خواستم برم که دیدم آت روی تخت نیست نگرانش شدم و به سرعت از اتاق خارج شدم وقتی بیرون اومدم به سمت آشپز خونه رفتم با دیدن آت که دستش روی دلشه و روی زانوهایش نشسته و داره گریه میکنه و با دیدن قرصا موضوع رو فهمیدم
آت : خواستم به سمت اتاق برم که با تیری که زیر شکمم حس کردم منصرف شدم و روی زمین نشستم هیچوقت اینقدر درد نداشتم
سونگمین به سرعت به طرف آت اومد و اونو بلند کرد و روی مبل توی پذیرایی گذاشت وقتی تورو اونجا گذاشت کیسه ی آب گرمی آماده کرده بود رو روی دلت گذاشت و به سمت حموم حرکت کرد آب رو تنظیم کرد و گذاشت وان پر بشه و به سمت تو اومد آب ولرمی رو آماده کرد و گذاشت
روی میز جلوت تا بخوری آب رو خوردی دوستاتون متوجه ی گذر زمان نشده بودین تو رو توی وان حموم گذاشت و شروع کرد ماساژ دادن زیر شکمت
آت :سونگمین مهم نیست این برای هر زنی پیش میاد
سونگمین:هیششش بزار کارم رو بکنم بعد از کار تو رو با حوله بیرون آورد و به سمت اتاق رفت لباس راحتی رو که برات گذاشته بود کمک کرد که بپوشی
سونگمین :پد داری!
آت:آره ببخشید که مزاحم خوابت شدم میدونم خسته بودی
سونگمین :هیششش تو هیچوقت مزاحم خواب من نمیشی
لبخندی به حرف های دلمگرمش زدی و گفت
سونگمین :حالا بیا بخوابیم فردا مرخصی میگیرم
تو رو توی بغلش گرفت و دوتا تون به خواب عمیقی فرو رفتین
۵.۶k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.