★چند پارتی★
★چند پارتی★
#تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی
pirt: ۵
و بعد و از اون طرف به هآنول رفت و اون رو به دیوار حموم چسبوند بهش گفت 👇🏻
جونگکوک: چی شده چرا خجالت میکشی
هآنول: خواهش میکنم ولم کن (ترس)
جونگکوک: هآنول نترس (بغلش کرد)
هآنول از ترس دست و پاهاش میلرزید و سعی میکرد جلوی گریش رو بگیره که بورآ در زد گفت👇🏻
بورآ: هآنول خوبی
هآنول: ا...اره من خوبم
بورآ: خو چرا صدایی ازت درنمیاد
هآنول: بورآ میشه بری تو اتاق دنبال شارژرم بگردی
بورآ: باشه
هآنول: جونگکوک ببین تا کسی مارو ندیده از اینجا برو
جونگکوک: اما...
هآنول: اما اگر نداریم برو بیرون
جونگکوک رفت بیرون منم با خیال راحت حمام کردم
جونگکوک رفت پیشه تهیونگ گفت 👇🏻
جونگکوک: چی شد پیداش کردی یا نه
تهیونگ: اون مردیکه عوضی فرار کرده
جونگکوک: گندش بزنن
تهیونگ: جونگکوک اینجوری نمیشه باید بکشیمش
جونگکوک: ببین هآنول و بورآ نباید از این چیزا باخبر بشن
بورآ: حدس میزدم دارین یه کاری میکنید
تهیونگ: ع...عشقم
بورآ:(اشک میریخت)
تهیونگ: عشقم گریه نکن
بورآ: تهیونگ منو راجب این چیزا قاطی نکن
جونگکوک: شما حرف بزنید من برم
تهیونگ: بورآ خواهش میکنم گریه نکن (بغلش کرد)
بورآ: ولم کن تو قاتلی بعد میای منو بغل میکنی
تهیونگ: عشقم ببین اون کسیه که به شما تجا.وز کرده
بورآ: چ...چی؟
تهیونگ: اره اون شب توی بار میخواست شما رو بکشه
بورآ:(گریه)
تهیونگ: بورآ گریه نکن (بو.سش کرد)
من وقتی از حموم اومدم بیرون رفتم تو اتاق از پنجره دیدم تهیونگ داره بورآ رو میبو.سه 😍
که جونگکوک اومد توی اتاق بهش گفتم 👇🏻
هآنول: میشه بری بیرون
جونگکوک: عا چیزه ببخشید فقط میخواستم یه چیزی بگم
هآنول: بگو!؟
جونگکوک: امروز میریم استرخ تو هم میای؟
هآنول: اره میام
جونگکوک: پس تو لباستو بپوش من برم به بقیه بگم
هآنول: باشه
★بچها من برم موزیک ویدیو پیدا کنم و استایل پیدا کنم شرط ۱۰ لایک★
#جونگکوک #فیک_از_جونگکوک #فیک #داستان #بی_تی_اس
#تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی
pirt: ۵
و بعد و از اون طرف به هآنول رفت و اون رو به دیوار حموم چسبوند بهش گفت 👇🏻
جونگکوک: چی شده چرا خجالت میکشی
هآنول: خواهش میکنم ولم کن (ترس)
جونگکوک: هآنول نترس (بغلش کرد)
هآنول از ترس دست و پاهاش میلرزید و سعی میکرد جلوی گریش رو بگیره که بورآ در زد گفت👇🏻
بورآ: هآنول خوبی
هآنول: ا...اره من خوبم
بورآ: خو چرا صدایی ازت درنمیاد
هآنول: بورآ میشه بری تو اتاق دنبال شارژرم بگردی
بورآ: باشه
هآنول: جونگکوک ببین تا کسی مارو ندیده از اینجا برو
جونگکوک: اما...
هآنول: اما اگر نداریم برو بیرون
جونگکوک رفت بیرون منم با خیال راحت حمام کردم
جونگکوک رفت پیشه تهیونگ گفت 👇🏻
جونگکوک: چی شد پیداش کردی یا نه
تهیونگ: اون مردیکه عوضی فرار کرده
جونگکوک: گندش بزنن
تهیونگ: جونگکوک اینجوری نمیشه باید بکشیمش
جونگکوک: ببین هآنول و بورآ نباید از این چیزا باخبر بشن
بورآ: حدس میزدم دارین یه کاری میکنید
تهیونگ: ع...عشقم
بورآ:(اشک میریخت)
تهیونگ: عشقم گریه نکن
بورآ: تهیونگ منو راجب این چیزا قاطی نکن
جونگکوک: شما حرف بزنید من برم
تهیونگ: بورآ خواهش میکنم گریه نکن (بغلش کرد)
بورآ: ولم کن تو قاتلی بعد میای منو بغل میکنی
تهیونگ: عشقم ببین اون کسیه که به شما تجا.وز کرده
بورآ: چ...چی؟
تهیونگ: اره اون شب توی بار میخواست شما رو بکشه
بورآ:(گریه)
تهیونگ: بورآ گریه نکن (بو.سش کرد)
من وقتی از حموم اومدم بیرون رفتم تو اتاق از پنجره دیدم تهیونگ داره بورآ رو میبو.سه 😍
که جونگکوک اومد توی اتاق بهش گفتم 👇🏻
هآنول: میشه بری بیرون
جونگکوک: عا چیزه ببخشید فقط میخواستم یه چیزی بگم
هآنول: بگو!؟
جونگکوک: امروز میریم استرخ تو هم میای؟
هآنول: اره میام
جونگکوک: پس تو لباستو بپوش من برم به بقیه بگم
هآنول: باشه
★بچها من برم موزیک ویدیو پیدا کنم و استایل پیدا کنم شرط ۱۰ لایک★
#جونگکوک #فیک_از_جونگکوک #فیک #داستان #بی_تی_اس
۱۱.۰k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.