با مـ.ـن از چشمانت بڪَو.... ڪه میخانه اےست در نهانِ جانم از باد بڪَو...، از باران...، از آب و آینه....، براے زنی ڪه سالهاست... اشتیاقِ معتڪف شدن... در معبد چشمانت را به انتـــظار یڪ شبِ مستی است...!!