Brown sugar : شکر قهوه ای
Brown sugar : شکر قهوه ای
Part۹۰
(فردا)
(شیرین)
کیارش زنگ زد و گفت بریم شرکت حتی کیارش هم میکائل رو ندیده بود حاظر شدم با اینکه ارایش کردم صورتم اون حالت سردی استرس داشت
ملیحه:منم میام شیرین
شیرین:اره بیا اونجا تنها باشم میپرم به میکائل
(میکائل)
امروز با سعید میخواستیم بریم شرکت جوادی
سعید:منو چرا میبری ملیحه هستش اونجا
میکائل:خوبه دیگه میگم شرکیمی
سعید:اگه شیرین دیوونه بازی دربیاره چی
میکائل:نه اون فعلا یک جوری خودشو نشون میده که انگار نمدونه من کی هستم
سعید:اوم
سعید کلا کم حرف شده بود و فقط اوم اوم میکرد و رو مخم بود
(شیرین)
ما رسیدیم شرکت که یاسر صدرا امده بودن کیارش تو اتاقش بود ماهم تو سالن باهام دیگه حرف میزدیم یکم که با یاسر حرف زدم حالم بهتر شد همنجور ک حرف میزدیم میکائل سعید امدن ک منم از دستی هی دست میزدم به یاسر یا خنده هایی الکی میکردم ملیحه هم همنطور اونم با دیدن سعید کارهایی منو میکرد
(میکائل)
وارد شرکت شدیم ک دیدیم ملیحه شیرین با دوتا پسر حرف میزدن صدای خنده هاشون کل شرکت ورداشته بود
سعید:میکائل اینارو
میکائل:اروم باش خودتو طبیعی نشون بده
سعید:نمتونم نمتونم
میکائل:اروم
رفتیم کنارشون
میکائل:سلام
سعید:سلام
شیرین ملیحه یک سلام کردن و مشغول صحبت با اون پسرا شدن ک کیارش جوادی امد ک با دیدن منو سعید خشکش زد
Part۹۰
(فردا)
(شیرین)
کیارش زنگ زد و گفت بریم شرکت حتی کیارش هم میکائل رو ندیده بود حاظر شدم با اینکه ارایش کردم صورتم اون حالت سردی استرس داشت
ملیحه:منم میام شیرین
شیرین:اره بیا اونجا تنها باشم میپرم به میکائل
(میکائل)
امروز با سعید میخواستیم بریم شرکت جوادی
سعید:منو چرا میبری ملیحه هستش اونجا
میکائل:خوبه دیگه میگم شرکیمی
سعید:اگه شیرین دیوونه بازی دربیاره چی
میکائل:نه اون فعلا یک جوری خودشو نشون میده که انگار نمدونه من کی هستم
سعید:اوم
سعید کلا کم حرف شده بود و فقط اوم اوم میکرد و رو مخم بود
(شیرین)
ما رسیدیم شرکت که یاسر صدرا امده بودن کیارش تو اتاقش بود ماهم تو سالن باهام دیگه حرف میزدیم یکم که با یاسر حرف زدم حالم بهتر شد همنجور ک حرف میزدیم میکائل سعید امدن ک منم از دستی هی دست میزدم به یاسر یا خنده هایی الکی میکردم ملیحه هم همنطور اونم با دیدن سعید کارهایی منو میکرد
(میکائل)
وارد شرکت شدیم ک دیدیم ملیحه شیرین با دوتا پسر حرف میزدن صدای خنده هاشون کل شرکت ورداشته بود
سعید:میکائل اینارو
میکائل:اروم باش خودتو طبیعی نشون بده
سعید:نمتونم نمتونم
میکائل:اروم
رفتیم کنارشون
میکائل:سلام
سعید:سلام
شیرین ملیحه یک سلام کردن و مشغول صحبت با اون پسرا شدن ک کیارش جوادی امد ک با دیدن منو سعید خشکش زد
۶.۱k
۰۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.