school secret
پارت ۹
ویو آنیلا:
به طبقه اخر رفتم. منتظرشون موندم و بعد از ۵ دقیقه اومدن.
جیمین: خب جوجو چیکار داشتی؟ باز میخوای تهدید های الکی بکنی؟
بعدش پوزخندی زد.
آنیلا: راستش اره تهدید هس ولی نه الکی...
چهرشونو پرسشی کردن
آنیلا: خب راستش من راز هاتونو میدونم.
همهشون باهم گفتن چی؟؟؟
آنیلا: تهیونگ، جونگ کوک یادتونه اول زنگ به الیس چی گفتم؟ میترسین اگه بگم اون کاپل دقیقا شما بودین؟
جونگ کوک: تو از کجا میدونی!( با داد)
آنیلا: عزیزم وقتی تو مدرسه به هم اعتراف میکنید و همو میبوسید میخواید کسی نفهمه؟
اون دوتا ساکت شدن.
آنیلا: ناممون هه خودت میدونی دیگه چه رازیو فهمیدم ، ولی بازم میگم. قلدر مدرسمون برای پول در اوردن تو کافه کار میکنه. جیمین بچه یتیمه. میدونین چقدر مسخرتون میکنن و سوژه میشین؟ به غیر از راز هاتون دروغ هایی که راجب خودتون گفتین....وای چه غوغایی بشه.
جونگ کوک عصبانی شد و میخواست چیزی بگه که نامجون جلوشو گرفت.
نامجون: چی ازمون میخوای؟
آنیلا: خب درخوایت زیادی نمیخوام ، فقط میخوام که به من احترام بزارین و همینطور آلیس رو اذیت نکنید. و.....
جیمین: و چی؟
آنیلا: هر موقع هرکاری از هر کدومتون خواستم میگین چشم. البته زیاد بهتون سخت نمیگیرم نترسید.
ویو آنیلا:
به طبقه اخر رفتم. منتظرشون موندم و بعد از ۵ دقیقه اومدن.
جیمین: خب جوجو چیکار داشتی؟ باز میخوای تهدید های الکی بکنی؟
بعدش پوزخندی زد.
آنیلا: راستش اره تهدید هس ولی نه الکی...
چهرشونو پرسشی کردن
آنیلا: خب راستش من راز هاتونو میدونم.
همهشون باهم گفتن چی؟؟؟
آنیلا: تهیونگ، جونگ کوک یادتونه اول زنگ به الیس چی گفتم؟ میترسین اگه بگم اون کاپل دقیقا شما بودین؟
جونگ کوک: تو از کجا میدونی!( با داد)
آنیلا: عزیزم وقتی تو مدرسه به هم اعتراف میکنید و همو میبوسید میخواید کسی نفهمه؟
اون دوتا ساکت شدن.
آنیلا: ناممون هه خودت میدونی دیگه چه رازیو فهمیدم ، ولی بازم میگم. قلدر مدرسمون برای پول در اوردن تو کافه کار میکنه. جیمین بچه یتیمه. میدونین چقدر مسخرتون میکنن و سوژه میشین؟ به غیر از راز هاتون دروغ هایی که راجب خودتون گفتین....وای چه غوغایی بشه.
جونگ کوک عصبانی شد و میخواست چیزی بگه که نامجون جلوشو گرفت.
نامجون: چی ازمون میخوای؟
آنیلا: خب درخوایت زیادی نمیخوام ، فقط میخوام که به من احترام بزارین و همینطور آلیس رو اذیت نکنید. و.....
جیمین: و چی؟
آنیلا: هر موقع هرکاری از هر کدومتون خواستم میگین چشم. البته زیاد بهتون سخت نمیگیرم نترسید.
۲.۷k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.