زندگانی حضرت زهرا علیهاالسلام
زندگانی حضرت زهرا علیهاالسلام
بنابر مشهورترین نقل، زهرای اطهر علیهاالسلام در آستانه طلوع فجرِ روز جمعه بیستم جمادی الاول سال پنجم بعثت، در مکه مکرّمه دیده به جهان گشود و حدود هشت سال به همراه پدر و در کنار خانه خدا زیست. آن گاه که آزار مشرکان نسبت به مسلمانان شدت یافت، به مدینه هجرت کرد و در سال دوم هجری به عقد امیرالمؤمنان علی علیه السلام در آمد که ثمره این ازدواج مبارک پنج فرزند به نام های حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن بود.
پس از پشت سر نهادن هجده سال و هفت ماه از زندگی، سرانجام در فاصله بین نماز مغرب و عشای روز پانزدهم یا سیزدهم جمادی الاول یا سوم جمادی الثانی سال یازده هجری، در مدینه منوّره به شهادت رسید. درباره مدت زندگی آن حضرت پس از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم گفته های متفاوتی هست که از جمله چهل شب، دوماه، 75 روز، سه ماه، شش ماه، و هشت ماه نیز گفته اند
وصیت نامه حضرت فاطمه علیهاالسلام
روزی حضرت فاطمه علیهاالسلام ، در حالی که در بستر بیماری به سر می بردند، به امیرالمؤمنان علی علیه السلام فرمودند: «لحظاتی پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را در عالم خواب دیدم. آن حضرت به من فرمودند: دخترم تو، امشب به ما ملحق می شوی. بنابراین امروز آخرین روز عمر من است. چیزهایی در دل دارم که می خواهم آنها را به تو وصیت کنم». علی علیه السلام در حالی که به شدت منقلب شده بودند، فرمودند: «ای دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، هرچه می خواهی بگو». حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمودند: «ای پسر عمو، در این مدت که همسر تو بودم، اگر خطا و کوتاهی و نافرمانی از من سرزده است، مرا حلال کن». علی علیه السلام از شنیدن این سخن بسیار متأثر شدند و با چشم اشک بار فرمودند: «پناه بر خدا! تو پرهیزگارتر و بزرگوارتر از آنی که تو را به سبب مخالفت و نافرمانی سرزنش کنم...». حضرت زهرا علیهاالسلام در ادامه فرمودند: «مرا شبانه و آن گاه که همه خوابیده اند غسل بده و به هیچ یک از افرادی که بر من ستم کردند، اجازه ندهید که در مراسم تشییع جنازه ام شرکت کنند... چون جنازه ام را دفن کردی بر سر قبرم بنشینی و برایم قرآن و دعا بخوان...».
سخنان علی علیه السلام در کنار تربت زهرا علیهاالسلام
وقتی طبق سفارش حضرت فاطمه علیهاالسلام ، همسر مظلوم و فداکارش علی علیه السلام بدن مقدس آن حضرت را شبانه در قبر جای داد، علی علیه السلام در حالی که از فراق دختر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می سوخت، پس از هموار کردن خاکِ آرامگاه زهرا علیهاالسلام ، روی خود را به سوی مرقد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم برگرداند و با ناله ای دردمندانه چنین گفت: «سلام بر تو ای رسول خدا. هم اکنون دختر بزرگوار و نور دیدگانت به دیدار تو می آید. اما یا رسول الله، چه زود فاطمه به تو ملحق شد. در پی از دست دادن او صبرم تمام شد توانم به ناتوانی مبدّل گشت. در این فراق جانکاه و جدایی مصیبت بار، تنها پیروی از تو مایه تسکین خاطر و تسلای دل من است... ای رسول خدا، اکنون دختر تو می آید. حال او را جویا باش و ببین بعد از تو امت با او چگونه رفتار کردند... [ای دختر پیامبر خدا] اگر بیم دشمن و سرزنش مردم نبود، از سر آرامگاه تو لحظه ای دور نمی شدم. اما چاره ای ندارم جز این که در این مصیبت جان سوز، شکیبایی پیشه سازم».
بنابر مشهورترین نقل، زهرای اطهر علیهاالسلام در آستانه طلوع فجرِ روز جمعه بیستم جمادی الاول سال پنجم بعثت، در مکه مکرّمه دیده به جهان گشود و حدود هشت سال به همراه پدر و در کنار خانه خدا زیست. آن گاه که آزار مشرکان نسبت به مسلمانان شدت یافت، به مدینه هجرت کرد و در سال دوم هجری به عقد امیرالمؤمنان علی علیه السلام در آمد که ثمره این ازدواج مبارک پنج فرزند به نام های حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن بود.
پس از پشت سر نهادن هجده سال و هفت ماه از زندگی، سرانجام در فاصله بین نماز مغرب و عشای روز پانزدهم یا سیزدهم جمادی الاول یا سوم جمادی الثانی سال یازده هجری، در مدینه منوّره به شهادت رسید. درباره مدت زندگی آن حضرت پس از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم گفته های متفاوتی هست که از جمله چهل شب، دوماه، 75 روز، سه ماه، شش ماه، و هشت ماه نیز گفته اند
وصیت نامه حضرت فاطمه علیهاالسلام
روزی حضرت فاطمه علیهاالسلام ، در حالی که در بستر بیماری به سر می بردند، به امیرالمؤمنان علی علیه السلام فرمودند: «لحظاتی پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را در عالم خواب دیدم. آن حضرت به من فرمودند: دخترم تو، امشب به ما ملحق می شوی. بنابراین امروز آخرین روز عمر من است. چیزهایی در دل دارم که می خواهم آنها را به تو وصیت کنم». علی علیه السلام در حالی که به شدت منقلب شده بودند، فرمودند: «ای دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، هرچه می خواهی بگو». حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمودند: «ای پسر عمو، در این مدت که همسر تو بودم، اگر خطا و کوتاهی و نافرمانی از من سرزده است، مرا حلال کن». علی علیه السلام از شنیدن این سخن بسیار متأثر شدند و با چشم اشک بار فرمودند: «پناه بر خدا! تو پرهیزگارتر و بزرگوارتر از آنی که تو را به سبب مخالفت و نافرمانی سرزنش کنم...». حضرت زهرا علیهاالسلام در ادامه فرمودند: «مرا شبانه و آن گاه که همه خوابیده اند غسل بده و به هیچ یک از افرادی که بر من ستم کردند، اجازه ندهید که در مراسم تشییع جنازه ام شرکت کنند... چون جنازه ام را دفن کردی بر سر قبرم بنشینی و برایم قرآن و دعا بخوان...».
سخنان علی علیه السلام در کنار تربت زهرا علیهاالسلام
وقتی طبق سفارش حضرت فاطمه علیهاالسلام ، همسر مظلوم و فداکارش علی علیه السلام بدن مقدس آن حضرت را شبانه در قبر جای داد، علی علیه السلام در حالی که از فراق دختر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می سوخت، پس از هموار کردن خاکِ آرامگاه زهرا علیهاالسلام ، روی خود را به سوی مرقد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم برگرداند و با ناله ای دردمندانه چنین گفت: «سلام بر تو ای رسول خدا. هم اکنون دختر بزرگوار و نور دیدگانت به دیدار تو می آید. اما یا رسول الله، چه زود فاطمه به تو ملحق شد. در پی از دست دادن او صبرم تمام شد توانم به ناتوانی مبدّل گشت. در این فراق جانکاه و جدایی مصیبت بار، تنها پیروی از تو مایه تسکین خاطر و تسلای دل من است... ای رسول خدا، اکنون دختر تو می آید. حال او را جویا باش و ببین بعد از تو امت با او چگونه رفتار کردند... [ای دختر پیامبر خدا] اگر بیم دشمن و سرزنش مردم نبود، از سر آرامگاه تو لحظه ای دور نمی شدم. اما چاره ای ندارم جز این که در این مصیبت جان سوز، شکیبایی پیشه سازم».
۵.۴k
۱۹ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.