سناریو
#سناریو
«درخواستی»
وقتی همیشه تو همه ی اجرا ها تنت رو با باند می بستی به سوال های اعضا هم جواب نمی دادی تا اینکه تو یک مصاحبه باند هاتو درمیاری و شکستگی و کبودی 12 دنده ، جای چاقو ، بخیه های قرمز، رگ زنی ، تتو رو میبینن (عضو هشتم ، دوست دختر یونگی (اون خبر نداشته) )
نامجون: چ .... چطوری این بلاها سرت اومده؟؟
یونگی ؟؟؟ ..... تو میدونستی ؟؟؟
جین: «دهنش باز مونده» با این زخم و کبودی چه طوری اجرا میکردی ؟؟ چه زودی این طوری شده؟؟
یونگی: به اونا نگفتی ..... حداقل به من میگفتی .... من دوست پسرتم خیر سرم
جیهوپ: چرا وقتی می پرسیدیم جواب نمیدادی؟؟؟
می داشتی کمکت کنیم
جیمین: چه طوری این هارو تحمل میکنی ؟؟؟ ..... درد ندارن؟؟؟؟ ..... چرا به وجود اومدن؟؟
تهیونگ: کاش به جای مخفی کردنش بهمون می گفتی
جونگکوک : کی این بلا هارو سرت آورده؟؟؟
ا.ت: ........
جونگکوک: درد هاتو از ما حتی از دوست پسرت پنهان کردی حداقل دیگه اینو مخفی نکن
«درخواستی»
وقتی همیشه تو همه ی اجرا ها تنت رو با باند می بستی به سوال های اعضا هم جواب نمی دادی تا اینکه تو یک مصاحبه باند هاتو درمیاری و شکستگی و کبودی 12 دنده ، جای چاقو ، بخیه های قرمز، رگ زنی ، تتو رو میبینن (عضو هشتم ، دوست دختر یونگی (اون خبر نداشته) )
نامجون: چ .... چطوری این بلاها سرت اومده؟؟
یونگی ؟؟؟ ..... تو میدونستی ؟؟؟
جین: «دهنش باز مونده» با این زخم و کبودی چه طوری اجرا میکردی ؟؟ چه زودی این طوری شده؟؟
یونگی: به اونا نگفتی ..... حداقل به من میگفتی .... من دوست پسرتم خیر سرم
جیهوپ: چرا وقتی می پرسیدیم جواب نمیدادی؟؟؟
می داشتی کمکت کنیم
جیمین: چه طوری این هارو تحمل میکنی ؟؟؟ ..... درد ندارن؟؟؟؟ ..... چرا به وجود اومدن؟؟
تهیونگ: کاش به جای مخفی کردنش بهمون می گفتی
جونگکوک : کی این بلا هارو سرت آورده؟؟؟
ا.ت: ........
جونگکوک: درد هاتو از ما حتی از دوست پسرت پنهان کردی حداقل دیگه اینو مخفی نکن
۱۲.۳k
۲۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.