پارت ۳
از زبان ات
چند روز دیگه که دیگه با کوک حرف نمیزنم دلم برای بغلاش تنگ شده واسه حرفایی قشنگی که بهم میزد واسه دوستت دارمی که میگفت هق کوک راس میگفت همش تخصیر خودمه که کتک میخورم نباید عصبانیش کنم باید ازش اجازه میگرفتم رفتم پایین رو مبل نشسته بود و با گوشیش ور میرفت
گفتم:کوکی هق
چیزی ازش نشنیدم
رفتم و محکم بغلش کردم با گریه
گفتم:کوکی غلط کردم ببخشید دیگه هر جا خواستم برم ازت اجازه میگیریم اصن بدونه اجازه تو ابم نمیخورم ببخشید باهام حرف بزن لطفا باهام قهر نکن(گریه
گفت:باشه خوشکلم گریه نکن من بخشیدمت سرمو بوسید و محکم بغلم کرد منم تو بغلش گریه میکردم
گفت:ات عشقم قوربونت برم همش تخصیر خودته خب اگه میمومدی و بهم میگفتی واسه چی بهت اجازه ندم ولی بی دلیل بهم نگفتی و بدون اجازه رفتی خب عصبانی میشم دیگه چون دوستت دارم میترسم بلایی سرت بیاد
گفتم:ببخشید هق دیگه تکرار نمیشه تو فقط با من قهر نکن
گفت:باهات قهر نیستم عزیزم گریه نکن
اشکامو پاک کرد و چشمامو بوسید
چند روز دیگه که دیگه با کوک حرف نمیزنم دلم برای بغلاش تنگ شده واسه حرفایی قشنگی که بهم میزد واسه دوستت دارمی که میگفت هق کوک راس میگفت همش تخصیر خودمه که کتک میخورم نباید عصبانیش کنم باید ازش اجازه میگرفتم رفتم پایین رو مبل نشسته بود و با گوشیش ور میرفت
گفتم:کوکی هق
چیزی ازش نشنیدم
رفتم و محکم بغلش کردم با گریه
گفتم:کوکی غلط کردم ببخشید دیگه هر جا خواستم برم ازت اجازه میگیریم اصن بدونه اجازه تو ابم نمیخورم ببخشید باهام حرف بزن لطفا باهام قهر نکن(گریه
گفت:باشه خوشکلم گریه نکن من بخشیدمت سرمو بوسید و محکم بغلم کرد منم تو بغلش گریه میکردم
گفت:ات عشقم قوربونت برم همش تخصیر خودته خب اگه میمومدی و بهم میگفتی واسه چی بهت اجازه ندم ولی بی دلیل بهم نگفتی و بدون اجازه رفتی خب عصبانی میشم دیگه چون دوستت دارم میترسم بلایی سرت بیاد
گفتم:ببخشید هق دیگه تکرار نمیشه تو فقط با من قهر نکن
گفت:باهات قهر نیستم عزیزم گریه نکن
اشکامو پاک کرد و چشمامو بوسید
۷۰.۸k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.