دروغ به توان عشق پارت ۳
سرم بلند کردم دیدم اینه همون پسره الدنگ ( قسط بی احترامی ندارم ها خودم آرامیم) داره به من لبخند میزنه دستشو سمتم دراز کرد گف ( کمک نمیخوای کیوتکم ) این چرا همچین میکنه ها دستشو گرفتم بلند شدم رو بخ روش ایستادم گف ( نمیخوای تشکر کنی گفتم ،( وضیفت بود )( بیه خواستیم ثواب کنیم کباب ) یهویی چیزی کوبیده شده به پشتم داشتم میفتادم چشام بستم که حس کردم تو هوا معلقم چشام باز کردم دو جفت چشای تیله ای یهویی قلبم شروع کرد به تند تند زدن سریع از بغلش آمدم بیرون به سرعت جت رفتم داخل کلاس دستم رو قلبم گذاشتم آه افف آبروم رف
جونگ کوک ) آه نزدیک بود بیفته که گرفتمش محوش شدم سریع در رفت دستم رو قلبم گذاشتم داشت از قفسه سینم بیرون میزد آه نه نه من نباید دلم ببازم اره من برنده این بازیم اره
ا/ ت ) زنگ خورد بلند شدم سریع کیفم گرفتم رفتم به یه کافه ای که استخدام شدم رفتم پیشبندم بستم رفتم سر میز ماریا اول گرفتم رفتم برای میز دومی یه مردی بود عینک زده بود عینکش برداشت آه چی این این اینجا چیکار میکنه سعی کردم خون سردیم حفس کردم ( چی میل دارید ) ( عصربخیر یه کیک شکلاتی یه نسکافه) آه رفتم تا سفارشش آماده کردم بروم سر میزش داشتم میرفتم گف ( آه پس اینجا کار میکنی ) توجه ای نکردم رفتم کارام کردم
جونگ کوک ) بعد از مدرسه حدس میزدم آمده کافه منم رفتم اونجا امو سفارشمو گرف آه باید عاشقم کنمش اره ولی قلبم یچیزه دیگه میگف دوباره همین حس
ا/ ت) داشتم بعد کارام رفتم بیرون کارم تموم شد هندزفری داخل گوشم گذاشتم داشتم اهنگ گوش میدادم یهویی یه بوقی ماشینی از پشتم آمد نگاه کردم و ....
) این پارت ۳ درسته شما حمایت نمی کنین ازتون خيلی آمید وار بودم دارم کم کم امیدم از دست میدن لطفا حمایت کنین )
جونگ کوک ) آه نزدیک بود بیفته که گرفتمش محوش شدم سریع در رفت دستم رو قلبم گذاشتم داشت از قفسه سینم بیرون میزد آه نه نه من نباید دلم ببازم اره من برنده این بازیم اره
ا/ ت ) زنگ خورد بلند شدم سریع کیفم گرفتم رفتم به یه کافه ای که استخدام شدم رفتم پیشبندم بستم رفتم سر میز ماریا اول گرفتم رفتم برای میز دومی یه مردی بود عینک زده بود عینکش برداشت آه چی این این اینجا چیکار میکنه سعی کردم خون سردیم حفس کردم ( چی میل دارید ) ( عصربخیر یه کیک شکلاتی یه نسکافه) آه رفتم تا سفارشش آماده کردم بروم سر میزش داشتم میرفتم گف ( آه پس اینجا کار میکنی ) توجه ای نکردم رفتم کارام کردم
جونگ کوک ) بعد از مدرسه حدس میزدم آمده کافه منم رفتم اونجا امو سفارشمو گرف آه باید عاشقم کنمش اره ولی قلبم یچیزه دیگه میگف دوباره همین حس
ا/ ت) داشتم بعد کارام رفتم بیرون کارم تموم شد هندزفری داخل گوشم گذاشتم داشتم اهنگ گوش میدادم یهویی یه بوقی ماشینی از پشتم آمد نگاه کردم و ....
) این پارت ۳ درسته شما حمایت نمی کنین ازتون خيلی آمید وار بودم دارم کم کم امیدم از دست میدن لطفا حمایت کنین )
۵۰.۸k
۳۰ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.