به نظرت عیب داره؟💜💫
به نظرت عیب داره؟💜💫
پارت 2💜💫
با دستای لرزونم نتایج رو از دست مدیر گرفتم واقعا بد کار کرده بودم؟
یه نظر نگاهم افتاد رو اسم اشتباه بود من لی ا/ت هستم ولی این کیم ا/ت بود یه امید کوچیک ته قلبم بود
+مدیر یه اشتباهی شده این اسم من نیست
مدیر:اوه من از شما عذر میخوام یک لحظه مگه اسم شما کیم ا/ت نیست؟
+نه مدیر چو من لی ا/ت هستم
مدیر: لطفاً عذر خواهی من رو بپذیرید من موقع تست دادن اینجا نبودم
+خواهش میکنم حالا من چیکار کردم
مدیر:یک لحظه صبر کنید آهان پیدا کردم لی ا/ت کارتون حرف نداشت عالی بودید
+واقعا خیلی ممنون
مدیر:هم گروهی های شما تا یک ساعت دیگه میان میتونید اینجا منتظر بمانید
+خیلی ممنون میرم تا یک ساعت دیگه بر میگردم با اجازه
وایی خیلی خوشحالم امروز روز شانسمه آخجوننننننم
رفتم کافه نشستم
گارسون:چی میل دارید
+یه نسکافه ممنون
نسکافمو خوردم ۳۰ مین گذشت رفتم یه پارک نشستم به لیا دوستی که ایران بود زنگ زدم
یه ذره صحبت کردیم راجب امروز بهش گفتم و گفتم دیرم شده باید برم هم گروهی هام رو ببینم
زیاد از کمپانی دور نشده بودم با دو رفتم رسیدم رفتم انگار هنوز نیومده بودند
یه دختری که انگار قاطی کرده ولی بامزه بود از کنارم رد شد تعجب کردم رفتم داخل سالن انتظار منتظر موندم که مدیر چو با یه پسره که فکر کنم دو سه سال ازم بزرگتری اومد پیشم
............
پارت 2💜💫
با دستای لرزونم نتایج رو از دست مدیر گرفتم واقعا بد کار کرده بودم؟
یه نظر نگاهم افتاد رو اسم اشتباه بود من لی ا/ت هستم ولی این کیم ا/ت بود یه امید کوچیک ته قلبم بود
+مدیر یه اشتباهی شده این اسم من نیست
مدیر:اوه من از شما عذر میخوام یک لحظه مگه اسم شما کیم ا/ت نیست؟
+نه مدیر چو من لی ا/ت هستم
مدیر: لطفاً عذر خواهی من رو بپذیرید من موقع تست دادن اینجا نبودم
+خواهش میکنم حالا من چیکار کردم
مدیر:یک لحظه صبر کنید آهان پیدا کردم لی ا/ت کارتون حرف نداشت عالی بودید
+واقعا خیلی ممنون
مدیر:هم گروهی های شما تا یک ساعت دیگه میان میتونید اینجا منتظر بمانید
+خیلی ممنون میرم تا یک ساعت دیگه بر میگردم با اجازه
وایی خیلی خوشحالم امروز روز شانسمه آخجوننننننم
رفتم کافه نشستم
گارسون:چی میل دارید
+یه نسکافه ممنون
نسکافمو خوردم ۳۰ مین گذشت رفتم یه پارک نشستم به لیا دوستی که ایران بود زنگ زدم
یه ذره صحبت کردیم راجب امروز بهش گفتم و گفتم دیرم شده باید برم هم گروهی هام رو ببینم
زیاد از کمپانی دور نشده بودم با دو رفتم رسیدم رفتم انگار هنوز نیومده بودند
یه دختری که انگار قاطی کرده ولی بامزه بود از کنارم رد شد تعجب کردم رفتم داخل سالن انتظار منتظر موندم که مدیر چو با یه پسره که فکر کنم دو سه سال ازم بزرگتری اومد پیشم
............
۷.۳k
۲۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.