پارت اخر : ما پدرومادر ۶ پسربچه ی شیطون هستیم...
تهیوتگ : واقعا شیر کاکائو ی خوشمزه ای یه
نامجون : خوشحالم که دوسش داشتی
رز : من نوشیدنیم رو تموم کردم حالا میآید بریم برج ایفل
همه : بزنید بریم
با برج ایفل کلی عکس گرفتن
و تا شب بیرون موندن و کلی خوش گذروندن
۱۵ سال بعد
جونگ کوک : مامانی لطفا
رز : اااا میدونم تز کراوات خوشت نمیاد ولی امروز عروسی برادرته باید خوشتیپ باشی مستر جی کی
جونگ کوک : ااهههه باشه
پدر : خانم کانگ سورا آیا قبول میکنید همسر مین یونگی بشوید
سورا : بله
پدر : آقای مین یونگی آیا قبول میکنید همسر کانگ سورا بشوید
یونگی : بله
پدر : شما رو زن و شوهر اعلام میکنم
و یونگی اروم لب هاشو رو روی لب هاس سورا گذاشت و نرم بوسید
رز : وای پسرم مبارک باشه عروس خوشگلم امیدوارم خوشبخت بشید قربونتون بشم من
سورا : ممنون مادرجون
نامجون : خب فردا همه دعوتیم خونه ی جین یادتون نره
جونگ کوک : زن داداش من فردا باید باشگاه باشم
مین سو : جونگ کوک یه فردا در باشگاه رو ببند و بیا لطفا من و جین واقعه خوشحال میشیم که بیاید
جونگ کوک : پس بچه هایی که میان باشگاه چی اونا رو چیکار کنم
مین سو : خب تعطیلشوت کن استاد
جونگ کوک : فکرام رو
میا : مین سو جان حتما میایم
جون کوک : ااا میا مثلا دوس دختر منی باید از من طرفداری کنیا
میا: برو بابا اگه به تو باشه توکه همش توی اون باشگاهی والا اگه ولت کنن میری با کیسه بکست ازدواج میکنی
که همه زدن زیر خنده
این فیکم به پایان رسید و قراره با یه فیک جذاب از کوکی بیام خدمتتون
نامجون : خوشحالم که دوسش داشتی
رز : من نوشیدنیم رو تموم کردم حالا میآید بریم برج ایفل
همه : بزنید بریم
با برج ایفل کلی عکس گرفتن
و تا شب بیرون موندن و کلی خوش گذروندن
۱۵ سال بعد
جونگ کوک : مامانی لطفا
رز : اااا میدونم تز کراوات خوشت نمیاد ولی امروز عروسی برادرته باید خوشتیپ باشی مستر جی کی
جونگ کوک : ااهههه باشه
پدر : خانم کانگ سورا آیا قبول میکنید همسر مین یونگی بشوید
سورا : بله
پدر : آقای مین یونگی آیا قبول میکنید همسر کانگ سورا بشوید
یونگی : بله
پدر : شما رو زن و شوهر اعلام میکنم
و یونگی اروم لب هاشو رو روی لب هاس سورا گذاشت و نرم بوسید
رز : وای پسرم مبارک باشه عروس خوشگلم امیدوارم خوشبخت بشید قربونتون بشم من
سورا : ممنون مادرجون
نامجون : خب فردا همه دعوتیم خونه ی جین یادتون نره
جونگ کوک : زن داداش من فردا باید باشگاه باشم
مین سو : جونگ کوک یه فردا در باشگاه رو ببند و بیا لطفا من و جین واقعه خوشحال میشیم که بیاید
جونگ کوک : پس بچه هایی که میان باشگاه چی اونا رو چیکار کنم
مین سو : خب تعطیلشوت کن استاد
جونگ کوک : فکرام رو
میا : مین سو جان حتما میایم
جون کوک : ااا میا مثلا دوس دختر منی باید از من طرفداری کنیا
میا: برو بابا اگه به تو باشه توکه همش توی اون باشگاهی والا اگه ولت کنن میری با کیسه بکست ازدواج میکنی
که همه زدن زیر خنده
این فیکم به پایان رسید و قراره با یه فیک جذاب از کوکی بیام خدمتتون
۱۲.۸k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.