دادگاه
& عرررررررررررررررررر (گریه کردن )
& خدایا این چه زندگی ای که من دارم
& بچمو نمی تونم ببینم
& شوهرم بعد از چهار سال مهم ترین حقیقت زندگیش رو نگفته
& کاشکی هرگز نمی دیدمت
& خدا لعنتت کنه
# شما اینجا مراقب ساکورا باشید من الان برمیگردم
@ داره چیکار میکنه
÷ داره لباسای نامی خانوم رو میریزه تو چمدون
@ وا انداخت تو سطل آشغال
_ بابا مخ نداره مته نه
@ اره مخ نداره مخش پریده
_ من مامانموووووو میخوامممممممممم
# عزیزم مامان ممکنه دیگه برنگرده
# شما میتونید برید من خودم بچه رو میخوابونم
@ باشه ما رفتیم
÷ خداحافظ
× بای بای ساکورا کوچولو
_ پاپا ...
# جانم ؟
_ من مامانموووووو میخوامممممممممم
# داد زدم : ای خدا بچه تو مگه نفهمی
مامانت دیگه بر نمی گرده
@ احمق خنگ چرا سر بچه داد میزنی
از اول اشتباه کردم بچه رو از مامانش گرفتم
فکر میکردم آدمی میتونی برای دو دقیقه هم که شده به بچت درست رفتار کنی
# ساکورا را رو بدین به نامی
# این پیش من نمی مونه
@ باشه
یک هفته بعد ***جلسه دادگاه
& آقای قاضی من نمی تونم با این آقا زندگی کنم
& این آقا فقط شغل کوفتیش براش مهمه
لیاقت بچه بزرگ کردن رو نداره
# خفه شو احمق اگه نمی تونستی بچه بزرگ کنی غلط کردی بچه اوردی
£ نظم دادگاه رو لطفا رعایت کنید
£ حکم دادگاه این سوال رو به عهده بچه بزاریم
دادگاه متوجه این هست بچه خیلی کوچیکه ولی مادر و پدر چاره دیگه ای برای دادگاه باقی نذاشتن
£ دختر جان بین پدر و مادرت کدوم رو انتخاب میکنی
_ هیچکدوم
£ دختر جان باید یکی رو انتخاب کنی
_ یا هر دوشون یا هیچکدوم
£ باتوجه به جواب بچه دو روز بچه پیش مادرش میمونه دو روز پیش پدر
اتمام دادگاه
& خدایا این چه زندگی ای که من دارم
& بچمو نمی تونم ببینم
& شوهرم بعد از چهار سال مهم ترین حقیقت زندگیش رو نگفته
& کاشکی هرگز نمی دیدمت
& خدا لعنتت کنه
# شما اینجا مراقب ساکورا باشید من الان برمیگردم
@ داره چیکار میکنه
÷ داره لباسای نامی خانوم رو میریزه تو چمدون
@ وا انداخت تو سطل آشغال
_ بابا مخ نداره مته نه
@ اره مخ نداره مخش پریده
_ من مامانموووووو میخوامممممممممم
# عزیزم مامان ممکنه دیگه برنگرده
# شما میتونید برید من خودم بچه رو میخوابونم
@ باشه ما رفتیم
÷ خداحافظ
× بای بای ساکورا کوچولو
_ پاپا ...
# جانم ؟
_ من مامانموووووو میخوامممممممممم
# داد زدم : ای خدا بچه تو مگه نفهمی
مامانت دیگه بر نمی گرده
@ احمق خنگ چرا سر بچه داد میزنی
از اول اشتباه کردم بچه رو از مامانش گرفتم
فکر میکردم آدمی میتونی برای دو دقیقه هم که شده به بچت درست رفتار کنی
# ساکورا را رو بدین به نامی
# این پیش من نمی مونه
@ باشه
یک هفته بعد ***جلسه دادگاه
& آقای قاضی من نمی تونم با این آقا زندگی کنم
& این آقا فقط شغل کوفتیش براش مهمه
لیاقت بچه بزرگ کردن رو نداره
# خفه شو احمق اگه نمی تونستی بچه بزرگ کنی غلط کردی بچه اوردی
£ نظم دادگاه رو لطفا رعایت کنید
£ حکم دادگاه این سوال رو به عهده بچه بزاریم
دادگاه متوجه این هست بچه خیلی کوچیکه ولی مادر و پدر چاره دیگه ای برای دادگاه باقی نذاشتن
£ دختر جان بین پدر و مادرت کدوم رو انتخاب میکنی
_ هیچکدوم
£ دختر جان باید یکی رو انتخاب کنی
_ یا هر دوشون یا هیچکدوم
£ باتوجه به جواب بچه دو روز بچه پیش مادرش میمونه دو روز پیش پدر
اتمام دادگاه
۲.۸k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.