محافظ سلطنتی پارت۳
فردا صبح*
گوجو وارد اتاق کیراسا شد و پرده های اتاقو کنار زد.
نوری که از پنجره به صورت کیراسا خورد باعث شد که کمی چشماش رو باز کنه و به گوجو نگاه کنه که داشت پرده هارو کنار میزد.
گوجو:صبح بخیر،بانو.
کیراسا:صبح بخیر گوجو.
گوجو:برای صبحانه کیک شاتوت با کارامل و چایی میل میکنید یا کره و مربا؟
کیراسا:کیک.
گوجو:صبحانه روی میز آمادس،زودتر پایین بیاین.
کیراسا لباس پوشید و پایین سر میز صبحانه نشست و شروع کرد به خوردن.
بعد صبحانه،به دفتر کارش رفت.
پادشاه به کیراسا اعتماد کامل داشت و پرونده های مهم کشور رو به دست اون میسپرد.
تق..تق..تق
کیراسا:بیا تو.
گوجو به همراه سینی حامل نامه وارد اتاق شد.
گوجو:معموریتی جدید از طرف پادشاه رسیده.
کیراسا نامه رو باز کرد و شروع کرد به خوندن و وقتی خوندن نامه به پایان رسید....
کیراسا:گوجو،کالسکه رو آماده کن.
گوجو:بله بانو.
گوجو وارد اتاق کیراسا شد و پرده های اتاقو کنار زد.
نوری که از پنجره به صورت کیراسا خورد باعث شد که کمی چشماش رو باز کنه و به گوجو نگاه کنه که داشت پرده هارو کنار میزد.
گوجو:صبح بخیر،بانو.
کیراسا:صبح بخیر گوجو.
گوجو:برای صبحانه کیک شاتوت با کارامل و چایی میل میکنید یا کره و مربا؟
کیراسا:کیک.
گوجو:صبحانه روی میز آمادس،زودتر پایین بیاین.
کیراسا لباس پوشید و پایین سر میز صبحانه نشست و شروع کرد به خوردن.
بعد صبحانه،به دفتر کارش رفت.
پادشاه به کیراسا اعتماد کامل داشت و پرونده های مهم کشور رو به دست اون میسپرد.
تق..تق..تق
کیراسا:بیا تو.
گوجو به همراه سینی حامل نامه وارد اتاق شد.
گوجو:معموریتی جدید از طرف پادشاه رسیده.
کیراسا نامه رو باز کرد و شروع کرد به خوندن و وقتی خوندن نامه به پایان رسید....
کیراسا:گوجو،کالسکه رو آماده کن.
گوجو:بله بانو.
۲.۹k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.