اولین تجربه با تو
اولین تجربه با تو
پارت ۱۸
جونگ کوک
تا اینکه چشمم خورد به صورتش.بوسه ریزی به لباش زدم و بعد سرشو گذاشتم رو پام
تمام مدت حواسم به کیونگ بود.اون از قبل خیلی خوشگل تر شده بود.اون مثل یه گل بود که با گذر زمان زیبا تر میشد.
توهمین فکرا بودم که باصدای بادیگاردم به خودم اومدم
بادیگارد:قربان رسیدیم
_باشه
بادیگارد:میخواید خانم رو به من بدید بیارم؟
_دستت بهش بخوره دستتو میشکونم
بادیگارد:چشم
بغلش کردم و بردمش تو یه اتاق تمیز و قشنگ که از قبل گفته بودم براش آماده کنن. گذاشتمش رو تخت.بوسه ای به پشونیش زدم و بوش کردم خیلی وقت بود عطر مست کننده تنشو حس نکرده بودم و ازش محروم بودم.اون مثل ماه زیبا و مثل گل های بهشتی خوش بو بود. استرس داشتم،داشتم فکر میکردم که وقتی بیدار بشه باید منتظر چه واکنشی از طرفش باشم.از فکر و خیالاتم اومدم بیرون و به خدمتکار ها گفتم تو اتاقش براش لباس بزارن
کیونگ
........
پارت ۱۸
جونگ کوک
تا اینکه چشمم خورد به صورتش.بوسه ریزی به لباش زدم و بعد سرشو گذاشتم رو پام
تمام مدت حواسم به کیونگ بود.اون از قبل خیلی خوشگل تر شده بود.اون مثل یه گل بود که با گذر زمان زیبا تر میشد.
توهمین فکرا بودم که باصدای بادیگاردم به خودم اومدم
بادیگارد:قربان رسیدیم
_باشه
بادیگارد:میخواید خانم رو به من بدید بیارم؟
_دستت بهش بخوره دستتو میشکونم
بادیگارد:چشم
بغلش کردم و بردمش تو یه اتاق تمیز و قشنگ که از قبل گفته بودم براش آماده کنن. گذاشتمش رو تخت.بوسه ای به پشونیش زدم و بوش کردم خیلی وقت بود عطر مست کننده تنشو حس نکرده بودم و ازش محروم بودم.اون مثل ماه زیبا و مثل گل های بهشتی خوش بو بود. استرس داشتم،داشتم فکر میکردم که وقتی بیدار بشه باید منتظر چه واکنشی از طرفش باشم.از فکر و خیالاتم اومدم بیرون و به خدمتکار ها گفتم تو اتاقش براش لباس بزارن
کیونگ
........
۳.۰k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.