فیک ستارگان درخشان پارت ١٧
هانا و جونگ کوک و جیمین و جی هو و تهیونگ انگشتشون رو میارن پایین…جی هو که نظاره گر نگاه های جیمین به هانا بود بغضش گرفت و برای اینکه جلوی بقیه بغضش نشکنه گفت
جی هو : من میرم آبی به دست و صورتم بزنم
جی هو با صورتی گریان به سمت دستشویی طبقه دوم کمپانی میرفت…کمپانی تاریک و خالی بود و جی هو آروم قدم برمیداشت که یک لحظه حضور کسی رو حس کرد برگشت ولی کسی رو ندید…پس ترسیده به راهش ادامه داد
…..
بچه ها هر کدوم در حال کاری بودن بعضی هاشون صحبت می کردن و بعضی توی فکر بودن که با سوالی که تهیونگ از کنیا کرد توجه همه بهشون جلب شد
تهیونگ : فهمیدین چه کسی تو رو توی استخر هل داده بود ؟!
جین : چه اتفاقی افتاده ؟!...کی کی رو توی استخر هل داده ؟!
تهیونگ : یک هفته پیش وقتی کنیا به استخر توی باشگاه رفته بود تا دنبال گردنبندش بگرده کسی هلش میده توی استخر و کنیا نزدیک بود غرق بشه
جیهوپ : چی ؟! واقعا ؟!
جونگ کوک : کار کی بوده ؟!
کنیا : هنوز نمیدونیم
نامجون : ولی بهتره این موضوع رو با کمپانی در جریان بزارید…چون به نظر مشکوک میاد
هانا : آره درسته…چند وقت قبل از این اتفاقی که برای کنیا بیفته یکی می هی رو مسموم کرد…اول می هی بعد هم کنیا…
یک لحظه حدسی از ذهن هانا و جیمین عبور کرد و باهم همزمان گفتند
هانا و جیمین : جی هو !
…..
جی هو با ترس شیر آب رو بست که صدایی شنید برگشت و به پشت سرش نگاه کرد که چیزی ندید پس با خیال راحت نگاهش رو به جای اولش داد که فرد سیاه پوشی رو جلوی در دید…
…..
جیمین با تمام سرعتی که داشت به سمت دستشویی طبقه دوم می دوید…نمی خواست اتفاقی برای جی هو بیفته…نگرانش بود…ترس از دست دادنش رو داشت…
…..
فرد سیاه پوش چاقویی درآورد و به سرعت به سمت جی هو دوید که جی هو از ترس چشماش رو بست و جیغ کشید اما اتفاقی نیفتاد ! با ترس و تعجب آروم چشماش رو باز کرد که جیمین و اون فرد سیاه پوش رو دید که باهم درگیر شده بودند…چاقو هنوز هم دست اون فرد بود و می ترسید اتفاقی برای جیمین بیفته
جی هو : جیمین
جیمین : جی هو از اینجا ب…
جیمین با ناله ی پر دردی که کرد حرفش نصفه موند و جی هو با چشمای اشکی به جیمین خیره شد
#فیک
#بی_تی_اس#فیک_بی_تی_اس
#جونگ_کوک#فیک_جونگ_کوک
#تهیونگ#فیک_تهیونگ
#جیمین#فیک_جیمین
#جیهوپ#فیک_جیهوپ
#نامجون#فیک_نامجون
#شوگا#فیک_شوگا
#جین#فیک_جین
جی هو : من میرم آبی به دست و صورتم بزنم
جی هو با صورتی گریان به سمت دستشویی طبقه دوم کمپانی میرفت…کمپانی تاریک و خالی بود و جی هو آروم قدم برمیداشت که یک لحظه حضور کسی رو حس کرد برگشت ولی کسی رو ندید…پس ترسیده به راهش ادامه داد
…..
بچه ها هر کدوم در حال کاری بودن بعضی هاشون صحبت می کردن و بعضی توی فکر بودن که با سوالی که تهیونگ از کنیا کرد توجه همه بهشون جلب شد
تهیونگ : فهمیدین چه کسی تو رو توی استخر هل داده بود ؟!
جین : چه اتفاقی افتاده ؟!...کی کی رو توی استخر هل داده ؟!
تهیونگ : یک هفته پیش وقتی کنیا به استخر توی باشگاه رفته بود تا دنبال گردنبندش بگرده کسی هلش میده توی استخر و کنیا نزدیک بود غرق بشه
جیهوپ : چی ؟! واقعا ؟!
جونگ کوک : کار کی بوده ؟!
کنیا : هنوز نمیدونیم
نامجون : ولی بهتره این موضوع رو با کمپانی در جریان بزارید…چون به نظر مشکوک میاد
هانا : آره درسته…چند وقت قبل از این اتفاقی که برای کنیا بیفته یکی می هی رو مسموم کرد…اول می هی بعد هم کنیا…
یک لحظه حدسی از ذهن هانا و جیمین عبور کرد و باهم همزمان گفتند
هانا و جیمین : جی هو !
…..
جی هو با ترس شیر آب رو بست که صدایی شنید برگشت و به پشت سرش نگاه کرد که چیزی ندید پس با خیال راحت نگاهش رو به جای اولش داد که فرد سیاه پوشی رو جلوی در دید…
…..
جیمین با تمام سرعتی که داشت به سمت دستشویی طبقه دوم می دوید…نمی خواست اتفاقی برای جی هو بیفته…نگرانش بود…ترس از دست دادنش رو داشت…
…..
فرد سیاه پوش چاقویی درآورد و به سرعت به سمت جی هو دوید که جی هو از ترس چشماش رو بست و جیغ کشید اما اتفاقی نیفتاد ! با ترس و تعجب آروم چشماش رو باز کرد که جیمین و اون فرد سیاه پوش رو دید که باهم درگیر شده بودند…چاقو هنوز هم دست اون فرد بود و می ترسید اتفاقی برای جیمین بیفته
جی هو : جیمین
جیمین : جی هو از اینجا ب…
جیمین با ناله ی پر دردی که کرد حرفش نصفه موند و جی هو با چشمای اشکی به جیمین خیره شد
#فیک
#بی_تی_اس#فیک_بی_تی_اس
#جونگ_کوک#فیک_جونگ_کوک
#تهیونگ#فیک_تهیونگ
#جیمین#فیک_جیمین
#جیهوپ#فیک_جیهوپ
#نامجون#فیک_نامجون
#شوگا#فیک_شوگا
#جین#فیک_جین
۳۴.۲k
۱۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.