پارت 21: من: وااا حسوود خااان . کووکی:من حسودم نخود؟؟؟
پارت 21: من: وااا حسوود خااان . کووکی:من حسودم نخود؟؟؟ وی:ببند جونگ کوک چرا به خواهریم میگی نخود؟؟؟؟ کوکی: نع یه خبرایی هست بدوویین زود تند سریع چه خبره؟؟؟ رفتم جلو بغلش کردم . من:جونگ کوکم چطوری؟؟؟ کوکی: مارمولک منو میپیچونی؟؟؟؟ خوب حالا لوس نشو بیخییال میشم بوووس بده.
از تو بغلش ییرون اومدمو لبامو غنچه کردم رو لباش فشااار دادم. یه ذره بعد لبامو گاز گرفت. من:اخ چیکار میکنی ؟؟؟
کوکی: اوووم خوب.. تنبیه. من: واسه چی تنبیههه؟؟؟
کوکی: واسه این که هیچی به من نمیگی خووو دختر بدد.
من: چیو بگم اخهههه . کوکی: چرا صورت ویو رو گرفته بودی؟؟؟؟ولش کن اصلا. من: لوووس بعدا برات میگم.
تا 6 توی استدیو بودیم . دیگه میخواستیم بریم.
کوکی: اِ امشب میری خونه خودت؟؟
من: اره عشقم یه ذره به زندگیم برسمم. سه روزه خونتونم.
کوکی:پس شب من میام خونت چطوره؟؟؟اخه دلم تنگ میشه. من: عالیه بیا عشقم . بوس بده تا من برم.
آروم آروم اومد جلو چشاشو خمار کرد و بوسم کرد.
کوکی:بای گائولکم میبینمتتت. من: بااای.
رفتم خونمو جمع و جور کردم شام درست کردمو منتظر کوک شدم . ساعت 7و 8 و 9 شد و نیومد دلم آروم نگرفت.
سریع گوشیمو برداشتمو بش زنگ زدم.
من:بردار بردار بردااار!!!! کوکی:الو گائول؟
من:جونگ کوکی کجایی مردم از نگرانی ؟؟؟؟
کوکی: گائول ببخش نمیتونم بیام عصر یادم نبود بت بگم تمرین داریم. ببخشید نفسم معذرت میخوام.
من:آهان مشکلی نیست عزیزم طوری نیس . دوست دارم.
کوکی:عاشقتم بای . من:بای.
از طرفی خیالم راحت بود که گوشیشو برداشت از طرفی هم ناراحت بودم که تنهااام . رفتم جلو تلویزیون پهن شدمو تا خرخره غذا خوردم بعدم سنگین شدمو گرفتم خوابیدم.
صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم. جونگ کوک بود . سریع برداشتمو گفتم: الو جونگ کوک.
کوکی: سلام عشقم خواب بودی؟؟ببخش بیدارت کردم.
من:سلام نههه خوب کاری کردی.
کوکی: گائول پاشو بیا اینجا پیشمون حوصلمون سر رفت.
من:الان میام منتظر باش. سریع لباسامو پوشیدمو پریدم تو ماشین و رفتم سمت خونشون. رسیدم دم در زنگ و زدم
کوکی اومد در و باز کرد. کوکی:سلاام گائولکمممم بدو بیا بغلم فسقلی. من: سلاااام صد بار گفتم من فسقلی نیستم.
کوکی:حالا هر چی. بیا تو . خیلی با حال بود. اهنگو زیاد کرده بودنو وی و جین و هوپی خل و چل بازی در میوردن.
جیهوپ:سلام گاائولی چطوری؟؟؟
من:سلام چیکار میکنی نفست بند اومد بگیر بشین بچه الحق که تو پیش فعالی. نام جون: سلام گائول .
من: سلام سونبه میا کجاس؟؟؟؟
نام جون: باورت میشه نمیدونم ؟؟؟؟؟ من: عجب شوهری داره!!!. جین: گائول اینا کچلم کردن غر غر میکنن ما دیگه غذا تکراری نمیخوریم. چیکار کنممم؟؟؟؟
من: یه پیشنهاد دارم. جین: چیکار کنیم؟؟
من: پیتزا پیتزا درست کنیم. جین: خوب میریم بیرون میخوریم. من: سونبه دنبال شر میگردی؟؟؟؟فقط کافیه ببیننتون. جین: راس میگی خوب بریم خرید.
من: بزن بریم. کوکی: قبول نیس منم میاااام. وی: خوب منم باید بیام. من:بچه ها ماسک کلا کپ و عینک دودی.
کوکی:چشم. بچه ها اماده شدنو رفتن تو ماشین. رسیدیم دم فروشگاه. جین:حالا چی باید بخریم؟ من: اووم دنبالم بیاید. جونگ کوک تو پنیر پیتزا. جین تو نون پیتزا و سوسیس. وی تو ام قارچ و فلفل دلمه ای.
من:جونگ کوک میگم برداشتی پنیرو؟؟؟؟
هیچی جواب نمیداد. من: جونگ کوکییی جواب نمیدی؟؟
چشاش بم میخندید . ولی بازم جوابمو نمیداد. یهو سرشو نزدیک صورتم کرد. بش گفتم: کوکی الان دیگه نمیتونی بوسم کنی ماسک زدی. کوکی: چرا که نه؟؟؟
ماسکشو پایین کشیدو لباشو رو لبام چسبوند بازوهامو تو دستاش گرفته بود لبامو میخورد. وی اومد و جدامون کرد. تو شک بودم هنوز.
از تو بغلش ییرون اومدمو لبامو غنچه کردم رو لباش فشااار دادم. یه ذره بعد لبامو گاز گرفت. من:اخ چیکار میکنی ؟؟؟
کوکی: اوووم خوب.. تنبیه. من: واسه چی تنبیههه؟؟؟
کوکی: واسه این که هیچی به من نمیگی خووو دختر بدد.
من: چیو بگم اخهههه . کوکی: چرا صورت ویو رو گرفته بودی؟؟؟؟ولش کن اصلا. من: لوووس بعدا برات میگم.
تا 6 توی استدیو بودیم . دیگه میخواستیم بریم.
کوکی: اِ امشب میری خونه خودت؟؟
من: اره عشقم یه ذره به زندگیم برسمم. سه روزه خونتونم.
کوکی:پس شب من میام خونت چطوره؟؟؟اخه دلم تنگ میشه. من: عالیه بیا عشقم . بوس بده تا من برم.
آروم آروم اومد جلو چشاشو خمار کرد و بوسم کرد.
کوکی:بای گائولکم میبینمتتت. من: بااای.
رفتم خونمو جمع و جور کردم شام درست کردمو منتظر کوک شدم . ساعت 7و 8 و 9 شد و نیومد دلم آروم نگرفت.
سریع گوشیمو برداشتمو بش زنگ زدم.
من:بردار بردار بردااار!!!! کوکی:الو گائول؟
من:جونگ کوکی کجایی مردم از نگرانی ؟؟؟؟
کوکی: گائول ببخش نمیتونم بیام عصر یادم نبود بت بگم تمرین داریم. ببخشید نفسم معذرت میخوام.
من:آهان مشکلی نیست عزیزم طوری نیس . دوست دارم.
کوکی:عاشقتم بای . من:بای.
از طرفی خیالم راحت بود که گوشیشو برداشت از طرفی هم ناراحت بودم که تنهااام . رفتم جلو تلویزیون پهن شدمو تا خرخره غذا خوردم بعدم سنگین شدمو گرفتم خوابیدم.
صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم. جونگ کوک بود . سریع برداشتمو گفتم: الو جونگ کوک.
کوکی: سلام عشقم خواب بودی؟؟ببخش بیدارت کردم.
من:سلام نههه خوب کاری کردی.
کوکی: گائول پاشو بیا اینجا پیشمون حوصلمون سر رفت.
من:الان میام منتظر باش. سریع لباسامو پوشیدمو پریدم تو ماشین و رفتم سمت خونشون. رسیدم دم در زنگ و زدم
کوکی اومد در و باز کرد. کوکی:سلاام گائولکمممم بدو بیا بغلم فسقلی. من: سلاااام صد بار گفتم من فسقلی نیستم.
کوکی:حالا هر چی. بیا تو . خیلی با حال بود. اهنگو زیاد کرده بودنو وی و جین و هوپی خل و چل بازی در میوردن.
جیهوپ:سلام گاائولی چطوری؟؟؟
من:سلام چیکار میکنی نفست بند اومد بگیر بشین بچه الحق که تو پیش فعالی. نام جون: سلام گائول .
من: سلام سونبه میا کجاس؟؟؟؟
نام جون: باورت میشه نمیدونم ؟؟؟؟؟ من: عجب شوهری داره!!!. جین: گائول اینا کچلم کردن غر غر میکنن ما دیگه غذا تکراری نمیخوریم. چیکار کنممم؟؟؟؟
من: یه پیشنهاد دارم. جین: چیکار کنیم؟؟
من: پیتزا پیتزا درست کنیم. جین: خوب میریم بیرون میخوریم. من: سونبه دنبال شر میگردی؟؟؟؟فقط کافیه ببیننتون. جین: راس میگی خوب بریم خرید.
من: بزن بریم. کوکی: قبول نیس منم میاااام. وی: خوب منم باید بیام. من:بچه ها ماسک کلا کپ و عینک دودی.
کوکی:چشم. بچه ها اماده شدنو رفتن تو ماشین. رسیدیم دم فروشگاه. جین:حالا چی باید بخریم؟ من: اووم دنبالم بیاید. جونگ کوک تو پنیر پیتزا. جین تو نون پیتزا و سوسیس. وی تو ام قارچ و فلفل دلمه ای.
من:جونگ کوک میگم برداشتی پنیرو؟؟؟؟
هیچی جواب نمیداد. من: جونگ کوکییی جواب نمیدی؟؟
چشاش بم میخندید . ولی بازم جوابمو نمیداد. یهو سرشو نزدیک صورتم کرد. بش گفتم: کوکی الان دیگه نمیتونی بوسم کنی ماسک زدی. کوکی: چرا که نه؟؟؟
ماسکشو پایین کشیدو لباشو رو لبام چسبوند بازوهامو تو دستاش گرفته بود لبامو میخورد. وی اومد و جدامون کرد. تو شک بودم هنوز.
۸۵.۸k
۰۷ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.