PART 14
♡My Wrong♡
■ خدمتکار هارو جمع کنیم ببینیم هرکدوم بهتر بود اون رو ببر
_ اما خدمتکار ها
× نه نیار نمیشه کاریش کرد
_ پرو میشن
■ اگه پرو شد با من
_ باشه
× خوبه جیمین ما تا میایم تو خدمتکار هارو جمع کن پایین تا ما بیایم
■ باشه
ویوی جونگکوک
به محض اینکه جیمین رفت روبه تهیونگ گفتم
_ اگه اشتباهی کنه ارباب صدام کنه چی
× داداش اول بزار ببینیمکدوم از خدمتکار ها هست
_ اوه ( نفس بلند )
ویوی تهیونگ
من اولین بارم بود که جونگکوک رو تو این همه استرس میبینم
× جونگکوک چرا استرس داری
_ خودت میدونی این جشن چقدر مهمه
اگه یه اشتباه بشه
× یااااااا سَق نزن روانی بریم پایین فعلا
اصلا میخوای به خواهرم بگم بیاد باهاش تمرین کنه
_ می تونی
× آره
_ پس بگو بیاد بیا بریم پایین تا دختره رو انتخاب کنیم ( کیوت 🥺😂)
× باشه
ادمین <<باهم رفتن پایین >>
ویوی ا/ت
درحال تمیزی خونه بودم که یهو ارباب جیمین اومد و به همه گفت که بیان در سالن جمع بشن
جمع شدیم و حدود ۱۰۰ تایی میشدیم
من امه رو ندیده رودیده بودم
<<ا/ت روبه آجوما >>
+ آجوما این همه خدمتکار داشتن
آجوما ) ا/ت این خونه طبقه زیاد داره و سوراخ سمبه داره همه این ها برای یه بخشن
+ اووووو حالا فهمیدم
که یهو ارباب اومدن
ویوی جونگکوک
جیمین همهی خدمتکار هارو جمع کرده بود
به ترتیب داشتم نگاهشون میکردم
خیلی هاشون رو به خاطر زیبایی و خیلی هارو بخاطر زیر خوابی و خیلی هاشون جاسوس یا پدرشون رو چون مافیا بود کشته و به بردگی گرفتم خوشگل بینشون زیاد بود منحال نداشتم ۱۳۶ تا خدمتکار رو ببینم پس هرکدوم رو که یه جورایی خوشگل بود میگفتم این ولی جیمین دم گوشم موافقت نمی کرد
_ آها این توبه
■ توام با اون سلیقه
_مجبورم همشون رو ببینم
■ حالا تو ببین
ویوی کوک
همینجوری میدم که یه نفرم از دور به چشمم خورد همه رو ول وردن و رفتم سمتش
_ ا...
■ خدمتکار هارو جمع کنیم ببینیم هرکدوم بهتر بود اون رو ببر
_ اما خدمتکار ها
× نه نیار نمیشه کاریش کرد
_ پرو میشن
■ اگه پرو شد با من
_ باشه
× خوبه جیمین ما تا میایم تو خدمتکار هارو جمع کن پایین تا ما بیایم
■ باشه
ویوی جونگکوک
به محض اینکه جیمین رفت روبه تهیونگ گفتم
_ اگه اشتباهی کنه ارباب صدام کنه چی
× داداش اول بزار ببینیمکدوم از خدمتکار ها هست
_ اوه ( نفس بلند )
ویوی تهیونگ
من اولین بارم بود که جونگکوک رو تو این همه استرس میبینم
× جونگکوک چرا استرس داری
_ خودت میدونی این جشن چقدر مهمه
اگه یه اشتباه بشه
× یااااااا سَق نزن روانی بریم پایین فعلا
اصلا میخوای به خواهرم بگم بیاد باهاش تمرین کنه
_ می تونی
× آره
_ پس بگو بیاد بیا بریم پایین تا دختره رو انتخاب کنیم ( کیوت 🥺😂)
× باشه
ادمین <<باهم رفتن پایین >>
ویوی ا/ت
درحال تمیزی خونه بودم که یهو ارباب جیمین اومد و به همه گفت که بیان در سالن جمع بشن
جمع شدیم و حدود ۱۰۰ تایی میشدیم
من امه رو ندیده رودیده بودم
<<ا/ت روبه آجوما >>
+ آجوما این همه خدمتکار داشتن
آجوما ) ا/ت این خونه طبقه زیاد داره و سوراخ سمبه داره همه این ها برای یه بخشن
+ اووووو حالا فهمیدم
که یهو ارباب اومدن
ویوی جونگکوک
جیمین همهی خدمتکار هارو جمع کرده بود
به ترتیب داشتم نگاهشون میکردم
خیلی هاشون رو به خاطر زیبایی و خیلی هارو بخاطر زیر خوابی و خیلی هاشون جاسوس یا پدرشون رو چون مافیا بود کشته و به بردگی گرفتم خوشگل بینشون زیاد بود منحال نداشتم ۱۳۶ تا خدمتکار رو ببینم پس هرکدوم رو که یه جورایی خوشگل بود میگفتم این ولی جیمین دم گوشم موافقت نمی کرد
_ آها این توبه
■ توام با اون سلیقه
_مجبورم همشون رو ببینم
■ حالا تو ببین
ویوی کوک
همینجوری میدم که یه نفرم از دور به چشمم خورد همه رو ول وردن و رفتم سمتش
_ ا...
۳.۰k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.