پارت ۲۵
ویو کوک
دستمو رو دل ا.ت گذاشتم
خیلی بد لگد میزدن
کوک: یعنی الان اینا منو دوس دارن یا بدشون میاد ؟
( چون تا کوک دستشو گذاشت لگد زدن)
ا.ت: فک کنم از دیدن پدری به این جذابی موندن
کوک:( خنده)
کوک: ات؟
ا.ت: بله
کوک:تو اذیت نیستی؟
ا.ت: برای چی ؟
کوک: که تو این سن کم بچه دار شدی
ا.ت: غلطی هست کع خودم کردم
کوک: اونم ی چیزی
ا.ت: نمیدونم
ا.ت: کوک
کوک: جانم
ا.ت: میدونی که چند روز دیگه تولدمع
کوک: آر آره میدونم
( الکی میگه یادش رفته بود)
ا.ت: اها ....اخه نمیخوام مثل اونسری بشه
کوک : راست میگی
کوک: خب واسه تولدت چی میخوای؟
ا.ت: چیز خاصی نمیخوام فقط میخوام دیگه برای منشیت تولد نگیری
کوک: *خندید* باشه چشم امر دیگه ؟؟
ا.ت: یعنی میگیری؟
کوک: چی ؟ تولد ؟ آره تولد میگیرم اما واسه تو
ا.ت: مرسی ی دقیقه سکته کردم
*کوک لبشو میبره نزدیک لب ات ۲ سانتی لب هم *
کوک: چرا سکته کردی
* لحن خماری*
ات: فک کردم برا اون میخوای بگیری
کوک: بدت میاد براش تولد بگیرم ؟
ا.ت: باید خوشم بیاد ؟؟؟
کوک: خندید * نچ
و لبشو رو لب ا.ت گذاشت و آروم و سطحی بوسید
ا.ت: فک نمیکنی وقت خوابه ؟
کوک : اما بهت نیاز دارم.
ا.ت: الان تو این شرایط
کوک ،: بیب میخوام خو
ات: برو حموم خوب میشی
کوک: نه خوب نمیشم
ا.ت : من الان شرایطشو ندارم،( پسرم بفهم)
کوک: خب بخولش برام
ا.ت: بکپپپپپپ
کوک : پس من میرم حموم
ا.ت: این وقت شب ؟؟( خواهرم خوبی؟اب معدنی زیاد زدی )
کوک: خو اسکل خودت گفتی
ا.: آها آها برو
کوک: دیوونه،( آروم)
ا.ت: آینه نیستم( با داد و لحن شوخی)
کوک،:.........
_____________________________________
شرطا:
ببینم چی میشه شاید
مهربونیم گل کرد
زود گذاشتم
دستمو رو دل ا.ت گذاشتم
خیلی بد لگد میزدن
کوک: یعنی الان اینا منو دوس دارن یا بدشون میاد ؟
( چون تا کوک دستشو گذاشت لگد زدن)
ا.ت: فک کنم از دیدن پدری به این جذابی موندن
کوک:( خنده)
کوک: ات؟
ا.ت: بله
کوک:تو اذیت نیستی؟
ا.ت: برای چی ؟
کوک: که تو این سن کم بچه دار شدی
ا.ت: غلطی هست کع خودم کردم
کوک: اونم ی چیزی
ا.ت: نمیدونم
ا.ت: کوک
کوک: جانم
ا.ت: میدونی که چند روز دیگه تولدمع
کوک: آر آره میدونم
( الکی میگه یادش رفته بود)
ا.ت: اها ....اخه نمیخوام مثل اونسری بشه
کوک : راست میگی
کوک: خب واسه تولدت چی میخوای؟
ا.ت: چیز خاصی نمیخوام فقط میخوام دیگه برای منشیت تولد نگیری
کوک: *خندید* باشه چشم امر دیگه ؟؟
ا.ت: یعنی میگیری؟
کوک: چی ؟ تولد ؟ آره تولد میگیرم اما واسه تو
ا.ت: مرسی ی دقیقه سکته کردم
*کوک لبشو میبره نزدیک لب ات ۲ سانتی لب هم *
کوک: چرا سکته کردی
* لحن خماری*
ات: فک کردم برا اون میخوای بگیری
کوک: بدت میاد براش تولد بگیرم ؟
ا.ت: باید خوشم بیاد ؟؟؟
کوک: خندید * نچ
و لبشو رو لب ا.ت گذاشت و آروم و سطحی بوسید
ا.ت: فک نمیکنی وقت خوابه ؟
کوک : اما بهت نیاز دارم.
ا.ت: الان تو این شرایط
کوک ،: بیب میخوام خو
ات: برو حموم خوب میشی
کوک: نه خوب نمیشم
ا.ت : من الان شرایطشو ندارم،( پسرم بفهم)
کوک: خب بخولش برام
ا.ت: بکپپپپپپ
کوک : پس من میرم حموم
ا.ت: این وقت شب ؟؟( خواهرم خوبی؟اب معدنی زیاد زدی )
کوک: خو اسکل خودت گفتی
ا.: آها آها برو
کوک: دیوونه،( آروم)
ا.ت: آینه نیستم( با داد و لحن شوخی)
کوک،:.........
_____________________________________
شرطا:
ببینم چی میشه شاید
مهربونیم گل کرد
زود گذاشتم
۷.۲k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.