پارت ۲۷ : عشق و سرنوشت
( از زبان ادمین )
بعد از اینکه گندم محتویات داخل اون پاکت رو میبیوه سریع بیهوش میشه و وقتی گیسو و پسرا بالا سرشن گیسو پاکت و باز میکنه و وقدی اون رو میبینه حالش بد میشه دستاش میلرزه که تهیونگ میاد بغلش و میگه که اروم باش ولی گیسو با همه ی توان و نیمچه جونی که داشته داد میکشه : خواهرم رو ببرید بیمارستان بعد توی اغوش گرم و امن تهیونگ فرود میاد و بیهوش میشه بعد تهیونگ گیسو و جونگ کوک گندم رو براید استایل بغل میکنن و به سمت بیمارستان راه می افتن وقتی میرسن ییمارستان یونگی سریع میره و از پرستار میخواد بیاد کمکشون که
پرستار : سریع بیمار رد برارید روی تخت و برید بیرون
( ۱۵ دقیقه ی بعد )
دکتر : همراه بیمار کیه
جین : ماییم
دکتر : خوشبختانه سریع بیمار رو رسونوین و حالش خوبه وبه نظر میاد که یه شوک عصبی قوی به هردو بیمار وارد شده و انگار یه چیز مشترک باعث حال بدشون شده فعلا وضعیت تحت کنترل ولی یکی از دخترا اصلا حالش درونیش خوبنیست سعی کنید خوشحالش کنید و حالش رو خوب کنید یه سری دارو نوشتم همشون قرص و مثل همدیگست اونارو براشون بگیرد و سرمشون که تموم شد میتونید ببریدشون جین : ممنون اقای دکتر
جیهوپ : میگم بچه ها بریم ببنیمشون
یونگی : بزار از پرستار بپرسم بریم ااا خانوم پرستار میتونیم بریم بیمارا رو ببینیم
پرستار : خانم گندم ایشون فعلا خوابن د لی خانم گیسو بیدارن بفرمایید
تهیونگ : گیسو حالت خوبه
گیسو : خواهرم کجاست اون خوبه
نامجون : اره خوبه ولی العان خوابه دکتر گفت که انگاری یه شک عصبی بهتون وارد شده و انگاری برای هرکدومتون منبعش مشنرکه ولی گفت که گندم از درون خوب نیست و باید حسابی بهش برسیم حالش و خوب کنیم و خوشحال نگهش داریم
گیسو : همش زیر سره اون بیشرفه اگه پیداش کنم خودم با دستای خودم میکشمش
جونگ کوک : منظورت چیه کی رو میگی
بعد از اینکه گندم محتویات داخل اون پاکت رو میبیوه سریع بیهوش میشه و وقتی گیسو و پسرا بالا سرشن گیسو پاکت و باز میکنه و وقدی اون رو میبینه حالش بد میشه دستاش میلرزه که تهیونگ میاد بغلش و میگه که اروم باش ولی گیسو با همه ی توان و نیمچه جونی که داشته داد میکشه : خواهرم رو ببرید بیمارستان بعد توی اغوش گرم و امن تهیونگ فرود میاد و بیهوش میشه بعد تهیونگ گیسو و جونگ کوک گندم رو براید استایل بغل میکنن و به سمت بیمارستان راه می افتن وقتی میرسن ییمارستان یونگی سریع میره و از پرستار میخواد بیاد کمکشون که
پرستار : سریع بیمار رد برارید روی تخت و برید بیرون
( ۱۵ دقیقه ی بعد )
دکتر : همراه بیمار کیه
جین : ماییم
دکتر : خوشبختانه سریع بیمار رو رسونوین و حالش خوبه وبه نظر میاد که یه شوک عصبی قوی به هردو بیمار وارد شده و انگار یه چیز مشترک باعث حال بدشون شده فعلا وضعیت تحت کنترل ولی یکی از دخترا اصلا حالش درونیش خوبنیست سعی کنید خوشحالش کنید و حالش رو خوب کنید یه سری دارو نوشتم همشون قرص و مثل همدیگست اونارو براشون بگیرد و سرمشون که تموم شد میتونید ببریدشون جین : ممنون اقای دکتر
جیهوپ : میگم بچه ها بریم ببنیمشون
یونگی : بزار از پرستار بپرسم بریم ااا خانوم پرستار میتونیم بریم بیمارا رو ببینیم
پرستار : خانم گندم ایشون فعلا خوابن د لی خانم گیسو بیدارن بفرمایید
تهیونگ : گیسو حالت خوبه
گیسو : خواهرم کجاست اون خوبه
نامجون : اره خوبه ولی العان خوابه دکتر گفت که انگاری یه شک عصبی بهتون وارد شده و انگاری برای هرکدومتون منبعش مشنرکه ولی گفت که گندم از درون خوب نیست و باید حسابی بهش برسیم حالش و خوب کنیم و خوشحال نگهش داریم
گیسو : همش زیر سره اون بیشرفه اگه پیداش کنم خودم با دستای خودم میکشمش
جونگ کوک : منظورت چیه کی رو میگی
۵.۷k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.