اجتماعی

اکنون زمان آن فرا رسیده
که از زیر بار توقعات و انتظارات دیگران بیرون بیایی.

مطالبات و خواسته‌های خودخواهانه‌ی دیگران را برآورده نکن. این نوعی بردگی ظریف است.

مادرت می‌خواهد این کار را بکنی،
پدرت می‌خواهد آن کار را بکنی،
جامعه می‌خواهد فلان کار را بکنی،

همه و همه از تو خواسته‌ها و توقع دارند.
و هیچ‌کس به اینکه خودت چه می‌خواهی توجهی ندارد،
و هیچ‌کس نمی‌خواهد کاری را که خودت دوست داری انجام دهی.

اکنون زمانش فرا رسیده؛ کار خودت را بکن
و از تمام این اسارت‌ها رها شو
آزادی‌ات را اظهار کن؛

بگو من خودم هستم،
و می‌خواهم خودم باشم
و آنگونه زندگی کنم که خودم دوست دارم.
هرچقدر که هزینه‌اش باشد،
و هر نتیجه‌ای که می‌خواهد در پی داشته باشد.

نترس... تو بازنده نخواهی بود.
می‌توانم به تو قول بدهم که بازنده نخواهی بود.
بی‌نهایت اغنا خواهی شد

تو اینجا نیستی تا انتظارات دیگران را برآورده کنی،
تو اینجایی تا زندگی اصیل خودت را زندگی کنی.




‏: انسان تنها زمانی احساس شادی می‌کند
که باعث شادی دیگران شود.
هیچ راه دیگری برای شاد بودن وجود ندارد.
هرچه افراد بیشتری را شاد کنید،
خودتان نیز بیشتر احساس شادی می‌کنید.

معنی واقعی خدمت و مذهب و معنویت همین است؛
به دیگران کمک کنید تا شاد، گرم، با احساس و محبت شوند. 

کمی زیبایی و شادی در دنیا به وجود آورید، و فضایی ایجاد کنید که مردم بتوانند جشن بگیرند، آواز بخوانند و بودن را احساس کنند. در این‌ صورت شما نیز شاد می‌شوید و پاداشی عظیم نصیبتان خواهد شد.




✨✨