شغل تو اژانس(پارت دو)
بعد اولیدیدارت با دازای توز اژانس مشغول به کار میشی اتفاقا همه ازت راضین و کارت رو عالب انجام میدی.
بعد یه هفته با دازای به یه معموریت دو نفره میری در حال جنگ بودبن که چشمت به دازای می خوره یکی از پشت اونو نشونه گرفته بود واسه گفتن بت دازای زیادی دیر بود که بخواد جاخالی بده پس تصمیم گرفتی نودت نجاتش بدی چون فکر میکردی اون بیشتر به درد اژانس می خوره تو به سمت دازای حرکت کردی و تیر به تو خورد و از محوطه ی بلندی که داشتین مبارزه میکردن پرت شدی پایین....
بعد یه هفته با دازای به یه معموریت دو نفره میری در حال جنگ بودبن که چشمت به دازای می خوره یکی از پشت اونو نشونه گرفته بود واسه گفتن بت دازای زیادی دیر بود که بخواد جاخالی بده پس تصمیم گرفتی نودت نجاتش بدی چون فکر میکردی اون بیشتر به درد اژانس می خوره تو به سمت دازای حرکت کردی و تیر به تو خورد و از محوطه ی بلندی که داشتین مبارزه میکردن پرت شدی پایین....
۲.۷k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.