red roon p5
مرده: قربان ماتیا رو کش. یتم
کوک: مگه نگفتم زنده بیارینش
مرده: عذر میخوام داشت توی راه روسیه فرار میکرد باید جلوشو میگرفتیم
کوک: باشه کارت خوب بود
قطع کرد
ویو لونا
توی یک جای حدودا تمیز بیدار شدم اینجا رو اصلا یادم نمیاد ولی اه یادم اومد چند دقیقه پیش چی شده کی بدم درد میکرد روی دست و پام و صورت جای کبودی و زخم بود که در باز شد اونتهیونگ بود
تهیونگ: لونا اینجا چیکار میکنیی
لونا: یک مرده منو اورده اینجا
تهیونگ: جونگ کوک چرا؟؟ درمورد ماتیاعه؟
لونا: اره فکر کنم (ذهنش: پس اسمش جونگ کوکه)
تهیونگ: قضیه رو میدونی؟
لونا: نه
تهیونگ: ماتیا توی باند هیوک کار میکرد و هیوک اونو فرستاد به مومریت که توی باند کوک کار کنه و خبرچینی کنه و کوک متوجه خی. ا. نت ماتیا شد و ماتیا فرار کرد
لونا: اون احمق چی کار کردهههه
(نکته: تهیونگ دوست ماتیا بوده که توی دبیرستان کلا باهم بودن و همین طور بعدش که تهیونگ رفت تو باند کوک و ماتیا رفت توی باند هیوک خیلی کم همو میدیدن و اهیونگ رو لونا کراشه و لونا نمیدونه )
تهیونگ: چرا انقدر زخم. یت کرده؟!
لونا:(اون موقع رو توضیح میده)
تهیونگ: عه کوک
کوک: هه بهتره بذونی باید با داداشت دیشب خداحافظی میکردی
لونا: باز چیکار کرده
کوک: واقعا فکر کردی از دست ما فرار کرده بازم زنده میمونه؟ تازه خی. انتم کرده
لونا و تهیونگ: چی؟! کوک: تهیونگ اینجا چیکار میکنی تو اینو میشناسی
تهیونگ: بهت میگم، ولی ماتیا رو کش. تی؟؟
لونا:چطوری تونستی؟؛(جیغ و داد) بعد لونا غش میکنه و بعد چند دقیقه بیدار میشه و
کوک خم میشه و روی دوتا زانوش میشینه
کوک: میدونستی هرچی بهت گفتن دروغ بوده ماتیا جای تورو لو داد تا بتونه فرار کنه و گفت اگه خواستیم بکش. ی مت ولی اونو نگیریم
لونا: اون عوضی چطور تونستت شماها چرا اونو (چشمش رو میبنده و گریه میکنه)
کوک: و ما نمیتونیم بزاریم تو بری
تهیونگ: کوک ولش کن اون هیچ کاری نداره اگرم پلیس بشه چیزی نمیگه
کوک: مگه نگفتم زنده بیارینش
مرده: عذر میخوام داشت توی راه روسیه فرار میکرد باید جلوشو میگرفتیم
کوک: باشه کارت خوب بود
قطع کرد
ویو لونا
توی یک جای حدودا تمیز بیدار شدم اینجا رو اصلا یادم نمیاد ولی اه یادم اومد چند دقیقه پیش چی شده کی بدم درد میکرد روی دست و پام و صورت جای کبودی و زخم بود که در باز شد اونتهیونگ بود
تهیونگ: لونا اینجا چیکار میکنیی
لونا: یک مرده منو اورده اینجا
تهیونگ: جونگ کوک چرا؟؟ درمورد ماتیاعه؟
لونا: اره فکر کنم (ذهنش: پس اسمش جونگ کوکه)
تهیونگ: قضیه رو میدونی؟
لونا: نه
تهیونگ: ماتیا توی باند هیوک کار میکرد و هیوک اونو فرستاد به مومریت که توی باند کوک کار کنه و خبرچینی کنه و کوک متوجه خی. ا. نت ماتیا شد و ماتیا فرار کرد
لونا: اون احمق چی کار کردهههه
(نکته: تهیونگ دوست ماتیا بوده که توی دبیرستان کلا باهم بودن و همین طور بعدش که تهیونگ رفت تو باند کوک و ماتیا رفت توی باند هیوک خیلی کم همو میدیدن و اهیونگ رو لونا کراشه و لونا نمیدونه )
تهیونگ: چرا انقدر زخم. یت کرده؟!
لونا:(اون موقع رو توضیح میده)
تهیونگ: عه کوک
کوک: هه بهتره بذونی باید با داداشت دیشب خداحافظی میکردی
لونا: باز چیکار کرده
کوک: واقعا فکر کردی از دست ما فرار کرده بازم زنده میمونه؟ تازه خی. انتم کرده
لونا و تهیونگ: چی؟! کوک: تهیونگ اینجا چیکار میکنی تو اینو میشناسی
تهیونگ: بهت میگم، ولی ماتیا رو کش. تی؟؟
لونا:چطوری تونستی؟؛(جیغ و داد) بعد لونا غش میکنه و بعد چند دقیقه بیدار میشه و
کوک خم میشه و روی دوتا زانوش میشینه
کوک: میدونستی هرچی بهت گفتن دروغ بوده ماتیا جای تورو لو داد تا بتونه فرار کنه و گفت اگه خواستیم بکش. ی مت ولی اونو نگیریم
لونا: اون عوضی چطور تونستت شماها چرا اونو (چشمش رو میبنده و گریه میکنه)
کوک: و ما نمیتونیم بزاریم تو بری
تهیونگ: کوک ولش کن اون هیچ کاری نداره اگرم پلیس بشه چیزی نمیگه
۵.۲k
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.