خب شب شد همه لباسامونو پوشیدیم و سوار ماشین شدیم حرکت کرد
خب شب شد همه لباسامونو پوشیدیم و سوار ماشین شدیم حرکت کردیم سمته رستوران نشستیم همه سفارش دادیم نشستیم تا غذاثون بیاد
ات: گشنمه
جین: غذاهای من چش بود اومدیم اینجا با همتون قهرم
ات: یا جین غذاهای تو خوبه ولی ما اومدیم جشن بگیریم همین
جین: خیله خب اشتی
کوک: ات منو بخشیدی
ات: باید بهش فکر کنم
کوک:(گریه)
ات: بخدا شوخی کردم گریه نکن
شوگا: خاک تو سرت با این شوخی کردند
ات: خب نمیدونستم ناراحت میشه
تهیونگ: خداروشکر که نفهمیده شیر موزاشو(ات دستشو گذاشت جلو دهنه ته)
ات: ساکت شو ته
کوک: چی
ات: داشت شوخی میکرد
جیمین: اینا تا ابرومونو نبرن نمیشینن
نامجون: غذا اومد بشینید سره جاهاتون
همه نشستیم غذا هامونو خوردیم بعدش رفتیم ساحل وای چه جای قشنگی بود من سریع رفتم خودمو پرت کردم تو اب
نامجون: بچه چرا رفتی تو اب
ات: شماهاهم بیاید حال میده
اعضا: باشه
اونا اومدن داخله اب همدیگه رو خیس میکردیم روهم دیگه اب میریختمو میخندیدیم
ات: واسه امروز بسه واقعا خسته شم بریم خونه
جیهوپ: اره منم خسته شدم
ات: وای من از اونا میخوام
نامجون: از چی
ات: شکلات
نامجون: همین جا بمون
نامجون رفت و با یک پلاستیک پر شکلات برگشت
ات: نامجونا سارانگه
نامجون: سارانگه
تهیونگ: اوه اوه فضا مثبت به بالا شد
ات: تهیونگ فکر کنم دلت چک میخواد اره
تهیونگ: گوه خوردم
بعدش همه سوار ماشین شدیم و من تو ماشین کله شکلاتارو خوردم
نامجون: ات
ات: بله
نامجون: شکلاتا رو تو خوردی
ات: پس کی خورده
جیهوپ: شکلات ها هم کم نبودن
ات: خب دیگه فضولی بسه رسیدیم پیاده شید
رفتیم داخل خونه لباسامو عوض کرپم خوابیدیم
ات: گشنمه
جین: غذاهای من چش بود اومدیم اینجا با همتون قهرم
ات: یا جین غذاهای تو خوبه ولی ما اومدیم جشن بگیریم همین
جین: خیله خب اشتی
کوک: ات منو بخشیدی
ات: باید بهش فکر کنم
کوک:(گریه)
ات: بخدا شوخی کردم گریه نکن
شوگا: خاک تو سرت با این شوخی کردند
ات: خب نمیدونستم ناراحت میشه
تهیونگ: خداروشکر که نفهمیده شیر موزاشو(ات دستشو گذاشت جلو دهنه ته)
ات: ساکت شو ته
کوک: چی
ات: داشت شوخی میکرد
جیمین: اینا تا ابرومونو نبرن نمیشینن
نامجون: غذا اومد بشینید سره جاهاتون
همه نشستیم غذا هامونو خوردیم بعدش رفتیم ساحل وای چه جای قشنگی بود من سریع رفتم خودمو پرت کردم تو اب
نامجون: بچه چرا رفتی تو اب
ات: شماهاهم بیاید حال میده
اعضا: باشه
اونا اومدن داخله اب همدیگه رو خیس میکردیم روهم دیگه اب میریختمو میخندیدیم
ات: واسه امروز بسه واقعا خسته شم بریم خونه
جیهوپ: اره منم خسته شدم
ات: وای من از اونا میخوام
نامجون: از چی
ات: شکلات
نامجون: همین جا بمون
نامجون رفت و با یک پلاستیک پر شکلات برگشت
ات: نامجونا سارانگه
نامجون: سارانگه
تهیونگ: اوه اوه فضا مثبت به بالا شد
ات: تهیونگ فکر کنم دلت چک میخواد اره
تهیونگ: گوه خوردم
بعدش همه سوار ماشین شدیم و من تو ماشین کله شکلاتارو خوردم
نامجون: ات
ات: بله
نامجون: شکلاتا رو تو خوردی
ات: پس کی خورده
جیهوپ: شکلات ها هم کم نبودن
ات: خب دیگه فضولی بسه رسیدیم پیاده شید
رفتیم داخل خونه لباسامو عوض کرپم خوابیدیم
۶.۳k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.