(باور کنید حوصله گذاشتنش رو نداشتم از اونجایی ک الان نمیش

(باور کنید حوصله گذاشتنش رو نداشتم از اونجایی ک الان نمیشه اصماتش نمیکنم)
پارت ⁷
÷چون تحریک شده بود ازش جدا میشه و مستقیم میرع حموم*
=جئون خوبی؟
÷اره اره خوبم...آه*اخرش رو اروم میگه
=مطمئنی؟
÷اره
=باش پس چیزی خواستی بهم بگو
÷بیتا *درد
=بله
÷م.میشه.....حوله رو برام بیاری؟*میره زیر دوش اب سرد
=اره *میره حوله رو میده ب کوکی
بعد از ۳۰مین *
=داشت با گوشیش ور میرفت ک چشمش ب بدن س.ک.سی کوکی میخوره*
÷فقط حوله رو دور کمرش بسته بود *(وای وای ننه)
=جئون
÷بله
=چجوری بدنت رو اینجوری کردی؟
÷ورزش کردم
=اوه
÷خوشت اومد؟
=چی ن بابا همینجوری پرسیدم اخه خیلی خوشگله *سوتی میده
÷میخنده *
÷دروغ اصلا بهت نمیاد من میرم بیرون با پسرا میریم شرکت هروقت چیزی شد یا چیزی نیاز داشتی بهم بگو هروقت ک خستت شد میتونی بری بیرون فقط حواست ب خودت باشه *در حال لباس پوشیدن
=باشه باشه
÷خدافظ بیب *بوسش میکنه و میره
=بای *ب بنیتا زنگ میزنه
_الووو*کیوت
=بنیتا سلامم چطوری؟
_خوبم تو خوبی؟
=اره منم خوبم میای باهم بریم بیرون یکم بگردیم؟
_باش ولی ما ک اینجارو نمیشناسیم
=من ی دوستی داشتم هوجین یادته توی ژاپنِ بهش زنگ بزنم؟
_اره اره
=باش پس من بهت خبر میدم
_باش خدافظ
=بای *قطع میکنه و ب هوجین زنک میزنه
§سلام کوچولو
=سلامم اقایی چطوری؟
§خوبم تو خوبی؟چ عجب بهمون زنگ زدی
=چیزی نپرس ک خیلی پیچیدس ما اومدیم ژاپن میای همو ببینم همیچی رو بهت میگم
§اره اره لوکیشن بفرس بیام بریم دور دور
=باش پی بعدا میبینمت
§اوکی خدافظ*قطع میکنه
=_اماده میشن و میرن بیرون ک هوجین رو میبینن*
=هوجیننن*بغلش میکنه
~کوکی نگهبان گذاشته بود ولی کسی خبر نداشت چون اون هتل اون بود *
§جان هوجین*بغلش میکنه
=خوبی؟خیلی تغییر کردی
§مثل شما بانو
...............