P7
بعد چندین ساعت طولانی بالاخره ساعت ۳ شد و دوتایی با هیونجین اومدیم خونه و دیدیم که فلیکس گرفته خوابیده احساس میکنم دیشب خوب نخوابیده😈
میخواستم سوال پیچش کنم که چرا دیشب خونه نبود😈
ولی بیخیالش شدم داشتم به این فکر می کردم که که فردا تعطیله جایی بریم یا بشینیم خونه به هم نگاه کنیم که هیونجین اومد از پشت بغلم کرد
_: به چی انقد فکر میکنی بیبی؟
+: به اینکه فردا جایی بریم؟
_: نمیدونم؟مثلا کجا؟
+: من دارم ازت می پرسم یا تو؟
_: نظرت چیه دیگه از هم سوال نپرسیم برای ۵ دقیقه
+: فکر خوبیه
÷: یا چقد زر می زنین میخواستم یه چس بخوابم چتونه نکنه مستین؟
+: چرا دیشب نخوابیدی؟😈📿
÷: به همون دلیلی که شما نخوابیدید
_: پس شیطونی کردی
+: اوپا فردا تعطیله جایی بریم؟
÷: نه من خیلی گشادیم میاد
_: یه چیزی بگم نمی زنیم؟
+: قول نمیدم
_: منم خیلی گشادیم میاد
+: هعی خودمم گشادم
_: پس بمونیم خونه؟
+و÷: آره
+: به نظرتون شام چی بخوریم؟
_: نمیدونم
÷: از اونجایی که ستامون گشادیم بیاید بریم بیرون
+: نمیشه سفارش بدیم؟
÷: ( لپ ا.ت رو میکشه ) چون گشاد کیوتی هستی باشه
_: هیونگ منم گشادم
÷: باشه تو ام گشاد کیوتی هستی
فردا صبح:
ویو ا.ت
صبح پاشدم دیدم هیونجین مثل ی همستر خابالو خوابیده برای همین دلم نیومد بیدارش کنم تازه رفتم گوشیمو آوردم باهاش ی عکس ازش گرفتم گذاشتم عکسش توی کانتکتام
و رفتم فلیکس رو بیدار کنم ولی بیدار نمی شد برای همین منم رفتم خوابیدم و وقتی چشمامو باز کردم با صحنه ی جالبی رو به رو شدم
امیدوارم خوشتون اومده باشه منتظر پارت بعدی باشید
شرایط: ۲۰ تا لایک ک ۲۰ تا کامنت
میخواستم سوال پیچش کنم که چرا دیشب خونه نبود😈
ولی بیخیالش شدم داشتم به این فکر می کردم که که فردا تعطیله جایی بریم یا بشینیم خونه به هم نگاه کنیم که هیونجین اومد از پشت بغلم کرد
_: به چی انقد فکر میکنی بیبی؟
+: به اینکه فردا جایی بریم؟
_: نمیدونم؟مثلا کجا؟
+: من دارم ازت می پرسم یا تو؟
_: نظرت چیه دیگه از هم سوال نپرسیم برای ۵ دقیقه
+: فکر خوبیه
÷: یا چقد زر می زنین میخواستم یه چس بخوابم چتونه نکنه مستین؟
+: چرا دیشب نخوابیدی؟😈📿
÷: به همون دلیلی که شما نخوابیدید
_: پس شیطونی کردی
+: اوپا فردا تعطیله جایی بریم؟
÷: نه من خیلی گشادیم میاد
_: یه چیزی بگم نمی زنیم؟
+: قول نمیدم
_: منم خیلی گشادیم میاد
+: هعی خودمم گشادم
_: پس بمونیم خونه؟
+و÷: آره
+: به نظرتون شام چی بخوریم؟
_: نمیدونم
÷: از اونجایی که ستامون گشادیم بیاید بریم بیرون
+: نمیشه سفارش بدیم؟
÷: ( لپ ا.ت رو میکشه ) چون گشاد کیوتی هستی باشه
_: هیونگ منم گشادم
÷: باشه تو ام گشاد کیوتی هستی
فردا صبح:
ویو ا.ت
صبح پاشدم دیدم هیونجین مثل ی همستر خابالو خوابیده برای همین دلم نیومد بیدارش کنم تازه رفتم گوشیمو آوردم باهاش ی عکس ازش گرفتم گذاشتم عکسش توی کانتکتام
و رفتم فلیکس رو بیدار کنم ولی بیدار نمی شد برای همین منم رفتم خوابیدم و وقتی چشمامو باز کردم با صحنه ی جالبی رو به رو شدم
امیدوارم خوشتون اومده باشه منتظر پارت بعدی باشید
شرایط: ۲۰ تا لایک ک ۲۰ تا کامنت
۴.۱k
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.