(عشق واقعی)

(عشق واقعی)

پارت ۵

از زبون ۱/ت:

پاشدم از تخت تهیونگ هم رفت تا موهاشو شونه کنه منم رفتم یه دوشه ۱۰ دقیقه گرفتم بعد اومدم لباس پوشیدم و موهامو شونه کردم و بعد رفتم پایین تهیونگو دیدم دست همو گرفتیم و رفتیم صبحونه خوردیم
خیلی دلم میخواست برم دانشگاه

* تهیونگ

& بله عشقم

* میشه بریم دانشگاه دلم برای دوستام و دانشگاه تنگ شده

& باشه ولی با استاد مرد و به پسرا نزدیک نشو جز دوستا خودم

* مرسی عشقم چشم حتما

بعد بوسش کردم داشتم میرفتم دستمو گرفت و محکم لبامو بوسید

آماده شدم و رفتم تو ماشین بعد رسیدیم دانشگاه دوستامو دیدم پریدم بغلشون

* سلام بچه هاااااا ( ذوق)

بچه ها: سلاممممممم

بعد رفتم نشستم پیشه تهیونگ و استاد اومدو درس داد

چند دقیقه بعد:

از زبون تهیونگ:

وای ببین چقدر کیوت داره به درس گوشش میده دختره کیوت (تو دلش گفت)

زنگ تفریح شد:

از زبوت ۱/ت:

رفتیم تو حیاط دست تهیونگ گرفتم با باهم خوراکی خوردیم.

زنگ خونه:

از زبون ۱/ت:

رفتیم تو ماشین تهیونگ منو محکم بغل گرفت و روی پاش بودم و لبو بوسید محکممم که کبود دست

* دردم گرفت

& عزیزم منو تشنه گذاشته بودی

.................