* همکلاسی غیرتی من *
* همکلاسی غیرتی من *
Chapter 2
Part 7
(فردا صبح )
لباسمو انتخاب کردم خیلی تیپ خاصی نزدم چون به هر حال باید برم اونجا و اونجا لباسمو عوض کنم پس .......
رفتم بیرون می خواستم با راننده برم که دخترا آمدن دنبالم
( کلا دختراشون که چهار نفرت میشن ا/ت ، سورا ، یون شی و یونجی هستند و پسراشونم هیونگ جون ، جیهو ،هیون وو و یو هان هستن )
یون شی : خانم خوشگله برسونمتون
ا/ت : مسخره .......*خنده
سوار شدم آهنگ گذاشتیم دخترا می خواندم ولی من ذهنم خیلی درگیر بود که بخوام آهنگ بخونم
سورا : ا/ت چیزی شده ؟
یونجی : آره دختر چرا توی عالم خودتی
ا/ت : نه نه چیزی نیست فقط داشتم به یه موضوعی فکر می کردم
سورا : درکل بدون اگه کمک خواستی ما دقیقا کنار تیم
ا/ت : ممنونم ......(:
هیچ وقت دردت رو به کسی نگو
اون کسایی که ازت سو استفاده می کنند
همونایی هستن که بیشتر از همه بهشون اعتماد داری
این جمله رو یک بار شنیدیم هیچ وقت فکر نمیکردم تا این حد یک جمله توی ذهنم بمونه
شاید ............ شاید به خاطر ر اینه که دقیقا جمله ای هست که تمام دلیل های ناراحتی من توش خلاصه میشه
یون شی : بچه ها ، رسیدیم
داشتم به ساختمونی که کلمه بزرگ Big Hit نگاه می کردم
یون جی ماشین رو پارک کرد و آمد کنارمون
یونجی :بریم ؟
سورا : بریم
راه افتادیم قرار بود توی اتاق رییس کمپانی جمع بشیم
ا/ت : ببخشید اتاق رییس کمپانی کجاست
.....: انتهای همین راهرو
ا/ت : ممنونم
یون شی داشت جلو تر از همون رد می شد وقتی در زد و بهمون اجازه ورود دادن رفتیم داخل دیدم همه هستن
اعضای بی تی اس رییس های دو تا کمپانی و حتی پسرا
یونجی : اون ببخشید ما دیر آمدیم
یو هان : نه به موقع اومدین .....
حمایت ..........🖤🥺
Chapter 2
Part 7
(فردا صبح )
لباسمو انتخاب کردم خیلی تیپ خاصی نزدم چون به هر حال باید برم اونجا و اونجا لباسمو عوض کنم پس .......
رفتم بیرون می خواستم با راننده برم که دخترا آمدن دنبالم
( کلا دختراشون که چهار نفرت میشن ا/ت ، سورا ، یون شی و یونجی هستند و پسراشونم هیونگ جون ، جیهو ،هیون وو و یو هان هستن )
یون شی : خانم خوشگله برسونمتون
ا/ت : مسخره .......*خنده
سوار شدم آهنگ گذاشتیم دخترا می خواندم ولی من ذهنم خیلی درگیر بود که بخوام آهنگ بخونم
سورا : ا/ت چیزی شده ؟
یونجی : آره دختر چرا توی عالم خودتی
ا/ت : نه نه چیزی نیست فقط داشتم به یه موضوعی فکر می کردم
سورا : درکل بدون اگه کمک خواستی ما دقیقا کنار تیم
ا/ت : ممنونم ......(:
هیچ وقت دردت رو به کسی نگو
اون کسایی که ازت سو استفاده می کنند
همونایی هستن که بیشتر از همه بهشون اعتماد داری
این جمله رو یک بار شنیدیم هیچ وقت فکر نمیکردم تا این حد یک جمله توی ذهنم بمونه
شاید ............ شاید به خاطر ر اینه که دقیقا جمله ای هست که تمام دلیل های ناراحتی من توش خلاصه میشه
یون شی : بچه ها ، رسیدیم
داشتم به ساختمونی که کلمه بزرگ Big Hit نگاه می کردم
یون جی ماشین رو پارک کرد و آمد کنارمون
یونجی :بریم ؟
سورا : بریم
راه افتادیم قرار بود توی اتاق رییس کمپانی جمع بشیم
ا/ت : ببخشید اتاق رییس کمپانی کجاست
.....: انتهای همین راهرو
ا/ت : ممنونم
یون شی داشت جلو تر از همون رد می شد وقتی در زد و بهمون اجازه ورود دادن رفتیم داخل دیدم همه هستن
اعضای بی تی اس رییس های دو تا کمپانی و حتی پسرا
یونجی : اون ببخشید ما دیر آمدیم
یو هان : نه به موقع اومدین .....
حمایت ..........🖤🥺
۱۱.۱k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.