فیک «مافیای پنهان» part 18
ته : ایشون دوست دخترم هستن
دوست ته : خوشبختم من کانگ ته یون هستم و شما؟
ات : منم کیم ات هستم خوشبختم
ته : عزیزم خوبی مظطرت به نظر میای (اروم دم گوش ات)
ات: نه عزیزم خوبم
تهیونگ ویو
دیگه وقتشه باید به کارگنا بگم چراغارو فقط بندازن رو ما
ته : ات عزیزم من یه لحظه میرمو میخوام تو پیش همسر دوستم بمون تا برگردم
ات : باشه عزیزم
ته : ببخشید اقا میشه طبق برنامه پیش برید میخوام شروع کنم
کارکنان اونجا : بله حتما قربان
ته : عزیزم من اومدم
ات : اومدی
ته : عزیزم دنبالم بیا
ات : چرا داریم میریم وسط جمعیت
ته : فقط بیا
ته: ( دوتا بشکن میزنه و همجا تاریک میشه و فقط رو ات و تهیونگ نوره ) زانو میزنه و حلقرو در میاره
ته : عزیزم میشه مال من باشی ؟
لایک کامنت بکنید دیگه ناراحت میشما قهر میکنم🌝
دوست ته : خوشبختم من کانگ ته یون هستم و شما؟
ات : منم کیم ات هستم خوشبختم
ته : عزیزم خوبی مظطرت به نظر میای (اروم دم گوش ات)
ات: نه عزیزم خوبم
تهیونگ ویو
دیگه وقتشه باید به کارگنا بگم چراغارو فقط بندازن رو ما
ته : ات عزیزم من یه لحظه میرمو میخوام تو پیش همسر دوستم بمون تا برگردم
ات : باشه عزیزم
ته : ببخشید اقا میشه طبق برنامه پیش برید میخوام شروع کنم
کارکنان اونجا : بله حتما قربان
ته : عزیزم من اومدم
ات : اومدی
ته : عزیزم دنبالم بیا
ات : چرا داریم میریم وسط جمعیت
ته : فقط بیا
ته: ( دوتا بشکن میزنه و همجا تاریک میشه و فقط رو ات و تهیونگ نوره ) زانو میزنه و حلقرو در میاره
ته : عزیزم میشه مال من باشی ؟
لایک کامنت بکنید دیگه ناراحت میشما قهر میکنم🌝
۱۶.۲k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.