💙🦋سناریو💙🦋
🩵🫂سناریو 🫂🩵
وقتی تورو با یه پسر دیگه میبینن💙 (اون پسر داداشت بوده)🩵
نامجون : چون میدونه داداشته چیزی نمیگه 🦋
جین : یعنی من که انقدر هندسامم رو ول کردی؟🫤💙
یونگی: میاد یه دونه میمیخوابونه تو گوشش🤤🪼
جیهوپ: با بغض میگه این کیه ات؟🥲🫐
تهیونگ: میاد و میزنتش🤭❄️
جیمین : با اعصبانیت دستت رو میگیره و می برتت🫥🌧
جونگ کوک: دارین تو خونه با هم نماز میخونین😔🥲🔞
بعدش هم که میفهمن میان و از داداشت معذرت خواهی میکنن🫂
لایک یادت نره عجقم🦋💙
وقتی تورو با یه پسر دیگه میبینن💙 (اون پسر داداشت بوده)🩵
نامجون : چون میدونه داداشته چیزی نمیگه 🦋
جین : یعنی من که انقدر هندسامم رو ول کردی؟🫤💙
یونگی: میاد یه دونه میمیخوابونه تو گوشش🤤🪼
جیهوپ: با بغض میگه این کیه ات؟🥲🫐
تهیونگ: میاد و میزنتش🤭❄️
جیمین : با اعصبانیت دستت رو میگیره و می برتت🫥🌧
جونگ کوک: دارین تو خونه با هم نماز میخونین😔🥲🔞
بعدش هم که میفهمن میان و از داداشت معذرت خواهی میکنن🫂
لایک یادت نره عجقم🦋💙
۲.۶k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.