you are mine!(: PART⁷
you are mine!(:_________PART⁷
کوک. گوشیرو تو جیبش برداشتم خلاصه که کتش اونجایی که نشسته بود نبوده و انگار هیچی.
رفتم داخل بازار باران رو دیدم که دست تو دست با یه دختری بود دختره خیلی کراش بود فهمیدم که اون رقصنده و خاننده هست اطلاعات زیادی نتونستم بفهمم یه روز ته خودشو یهو لو داد که با باران قرار میزاره. بعد بهش گفتم اون دختررو بیاره و دربارش هر چیزی فهمید بیاد به من بگه.......
دیگه میخام از زبون خدشون حرف بزنم پارت بعدی
ادامه پارت بعد
کوک. گوشیرو تو جیبش برداشتم خلاصه که کتش اونجایی که نشسته بود نبوده و انگار هیچی.
رفتم داخل بازار باران رو دیدم که دست تو دست با یه دختری بود دختره خیلی کراش بود فهمیدم که اون رقصنده و خاننده هست اطلاعات زیادی نتونستم بفهمم یه روز ته خودشو یهو لو داد که با باران قرار میزاره. بعد بهش گفتم اون دختررو بیاره و دربارش هر چیزی فهمید بیاد به من بگه.......
دیگه میخام از زبون خدشون حرف بزنم پارت بعدی
ادامه پارت بعد
۱.۳k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.