black flower
Part ²
یونا:دارم خفه میشم
یورا:ی.......یو.......یونا"لکنت-ذوق"
یونا:هان "خنده"
کوک:احساسی بازیات تمام شد منیجر هان یونا "سرد-بم"
یورا:قلبم الان از قفسه سینه میاد بیرون "بال بال زدن"
یونا:یورا اروم باش کسی نیست داری اینجوری میکنی
یورا:م....من....منظورم...........ج.....جئون......"ذوق"
کوک:داره منو میگه "تعجب-سرد"
یونا:اهان یورا طرفدار شما هست"خنده"
یورا:توروخدا با من عکس بگیرین "ذوق"
کوک:لطفاً سریعتر من کار دارم"سرد"
یورا:میشه بخندین"خنده"
کوک:بیا"کیوت"
یورا:واییییییییییییییییییییی اکلیلی
کوک:خدانگهدار"سرد"
یونا:جناب جئون شما میرین خونه یا پیش خانواده
کوک:پیش خواهرم"سرد"
"عمارت خانواده جئون"
پ.کوک:به به یکی بالاخره اومده
م.ن.کوک:سلام پسر گلم"خنده"
کوک:من پسر تو نیستم اینو تو سرت فرو کن "سرد"
جیا:داداشییییییییییییییییییییییییییییییییییییی"ذوق"
کوک:سلام کوچولو من"کیوت"
میا:جیا از داداشم دورشو"عصبی"
کوک:من برادر تو نیستم چوی میا
جیا:منیجرت کو میخوام برای اولین بار ببینمش "ذوق"
کوک:ها اونجاس
جیا:دختره چرا یه دخترو تا ساعت ۱۰ شب بیرون نگه داشتی
کوک:خانوادش خبردار شدن خونه نیست.......منیجر هان بیا اینجا"سرد"
یونا:سلام"خنده"
جیا: ......"هنگ کرده"
یونا: ......... یلحظه من زنگ یه نفر بزنم"خنده"
زینگ زینگ زینگ
جیا:لازم نیست زنگ بزنی من جلوتم"خنده"
یونا:جیا تویی اوا "تعجب"
جیا:منم هنگ کردم فکر نمیکردم منیجر شدی"خنده"
کوک:اشناهم در اومدن"سرد"
پ.کوک:جونگکوک خواهرمو بغل کن اونم خواهرته به هرحال
میا:دیدی بابا طرف منه داداش منو بغل کن
یونا:ببخشید یه سوال شما با جناب جئون نسبت داری
میا:تو کیی دیگه
یونا:منیجر جناب جئون حالا نسبت دارین
کوک:نه نداریم
میا:دروغه من خواهرشم
جیا:نیستی
م.ن.کوک:تو خفه هرزه خانم "عصبی"
کوک:میخوای بمیری "گلوشو گرفت"
یونا:یاعلی این دیگه کی بود
م.ن.کوک:و.......ولم......کن"ترس"
کوک:میدونی جیا هرزه نیست هرزه تویی که با ادمی ازدواج کردی که بچه داشته و زنشو کشتی تازه از اول دخترم داشتی"سرد"
م.ن.کوک:تو خودتم عاشق میشی و اینا رو میفهمی "مهربون"
کوک:من اصلا احساس ندارم
پ.کوک:همه با like وdislike نشون بدید
جیا و یونا:لایک میکنم "خنده"
کوک:جیا هر موقع کسی اذیتت کرد بگو سونگ می بکشتش قبوله
جیا:اوهم
کوک:بریم"سرد"
ویو کوک
بعد از اینکه از عمارت ت*خ*م*ی خارج شدیم با ون به سمت عمارت حرکت کردیم . به همه برای فردا کارشون رو گفتم و به همه گفتم که چند روز دیگه باید بریم لس انجلس کالیفرنیا و باید امده باشد چون اونجا هم کنسرت هست بعد از رفتن همه رفتم تو عمارت و پرونده ها رو کامل کردم و دادم جکسون ببره واقعا داشتم از خستگی میمردم و ۳ روز دیگه هم پرواز لس انجلس داریم وایییییی خدا این کارا چرا تمام نمیشه...........
یونا:دارم خفه میشم
یورا:ی.......یو.......یونا"لکنت-ذوق"
یونا:هان "خنده"
کوک:احساسی بازیات تمام شد منیجر هان یونا "سرد-بم"
یورا:قلبم الان از قفسه سینه میاد بیرون "بال بال زدن"
یونا:یورا اروم باش کسی نیست داری اینجوری میکنی
یورا:م....من....منظورم...........ج.....جئون......"ذوق"
کوک:داره منو میگه "تعجب-سرد"
یونا:اهان یورا طرفدار شما هست"خنده"
یورا:توروخدا با من عکس بگیرین "ذوق"
کوک:لطفاً سریعتر من کار دارم"سرد"
یورا:میشه بخندین"خنده"
کوک:بیا"کیوت"
یورا:واییییییییییییییییییییی اکلیلی
کوک:خدانگهدار"سرد"
یونا:جناب جئون شما میرین خونه یا پیش خانواده
کوک:پیش خواهرم"سرد"
"عمارت خانواده جئون"
پ.کوک:به به یکی بالاخره اومده
م.ن.کوک:سلام پسر گلم"خنده"
کوک:من پسر تو نیستم اینو تو سرت فرو کن "سرد"
جیا:داداشییییییییییییییییییییییییییییییییییییی"ذوق"
کوک:سلام کوچولو من"کیوت"
میا:جیا از داداشم دورشو"عصبی"
کوک:من برادر تو نیستم چوی میا
جیا:منیجرت کو میخوام برای اولین بار ببینمش "ذوق"
کوک:ها اونجاس
جیا:دختره چرا یه دخترو تا ساعت ۱۰ شب بیرون نگه داشتی
کوک:خانوادش خبردار شدن خونه نیست.......منیجر هان بیا اینجا"سرد"
یونا:سلام"خنده"
جیا: ......"هنگ کرده"
یونا: ......... یلحظه من زنگ یه نفر بزنم"خنده"
زینگ زینگ زینگ
جیا:لازم نیست زنگ بزنی من جلوتم"خنده"
یونا:جیا تویی اوا "تعجب"
جیا:منم هنگ کردم فکر نمیکردم منیجر شدی"خنده"
کوک:اشناهم در اومدن"سرد"
پ.کوک:جونگکوک خواهرمو بغل کن اونم خواهرته به هرحال
میا:دیدی بابا طرف منه داداش منو بغل کن
یونا:ببخشید یه سوال شما با جناب جئون نسبت داری
میا:تو کیی دیگه
یونا:منیجر جناب جئون حالا نسبت دارین
کوک:نه نداریم
میا:دروغه من خواهرشم
جیا:نیستی
م.ن.کوک:تو خفه هرزه خانم "عصبی"
کوک:میخوای بمیری "گلوشو گرفت"
یونا:یاعلی این دیگه کی بود
م.ن.کوک:و.......ولم......کن"ترس"
کوک:میدونی جیا هرزه نیست هرزه تویی که با ادمی ازدواج کردی که بچه داشته و زنشو کشتی تازه از اول دخترم داشتی"سرد"
م.ن.کوک:تو خودتم عاشق میشی و اینا رو میفهمی "مهربون"
کوک:من اصلا احساس ندارم
پ.کوک:همه با like وdislike نشون بدید
جیا و یونا:لایک میکنم "خنده"
کوک:جیا هر موقع کسی اذیتت کرد بگو سونگ می بکشتش قبوله
جیا:اوهم
کوک:بریم"سرد"
ویو کوک
بعد از اینکه از عمارت ت*خ*م*ی خارج شدیم با ون به سمت عمارت حرکت کردیم . به همه برای فردا کارشون رو گفتم و به همه گفتم که چند روز دیگه باید بریم لس انجلس کالیفرنیا و باید امده باشد چون اونجا هم کنسرت هست بعد از رفتن همه رفتم تو عمارت و پرونده ها رو کامل کردم و دادم جکسون ببره واقعا داشتم از خستگی میمردم و ۳ روز دیگه هم پرواز لس انجلس داریم وایییییی خدا این کارا چرا تمام نمیشه...........
۴.۹k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.