شاگرد انتقالی پارت 19
کیساکی با پوزخند: مطمئنی میای دیگه؟
سوار موتور هانما شد و رفت من سریع رفتم پیش چیفویو به او نگاه کردم و پرسیدم
ا/ت:حالت خوبه؟
چیفویو سرش را به نشانه ی تائید تکان داد ولی صورتش پر از خون و کبودی بود با هزار زحمت بردمش خونه ی خودم و خوابوندمش رو مبل تا استراحت کنه بعد رفتم و جعبه ی کمک های اولیه رو آوردم
نشستم جلوش و شروع به پانسمان کردن زخم هاش کردم چیفویو به من لبخند زد.
زخم هاش تموم شد چیفویو گفت
چیفویو:ازت ممنونم ا/ت!
ا/ت: خواهش می کنم!
چیفویو:خب...قرار که بری؟
ا/ت: کجا؟
چیفویو:دعوا..با کیساکی!
ا/ت: البته!
سوار موتور هانما شد و رفت من سریع رفتم پیش چیفویو به او نگاه کردم و پرسیدم
ا/ت:حالت خوبه؟
چیفویو سرش را به نشانه ی تائید تکان داد ولی صورتش پر از خون و کبودی بود با هزار زحمت بردمش خونه ی خودم و خوابوندمش رو مبل تا استراحت کنه بعد رفتم و جعبه ی کمک های اولیه رو آوردم
نشستم جلوش و شروع به پانسمان کردن زخم هاش کردم چیفویو به من لبخند زد.
زخم هاش تموم شد چیفویو گفت
چیفویو:ازت ممنونم ا/ت!
ا/ت: خواهش می کنم!
چیفویو:خب...قرار که بری؟
ا/ت: کجا؟
چیفویو:دعوا..با کیساکی!
ا/ت: البته!
۳.۳k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.