من بعد از هزار سالِ تمام
من بعد از هزار سالِ تمام
باز مُردهام به خانه برخواهد گشت، برمیگردم
نمیگذارم شبهای ساکتِ پاییزی
تو از هول و ولایِ لرزانِ باد بترسی ... بابا!
هر کجا که باشم
باز کَفَن بر شانه از فرصتِ مرگ میگذرم، میآیم
مشقهای عقبماندهی هُدا را مینویسم
پتوی چهارخانهی خودم را
تا زیرِ چانهات بالا میکشم، میبویَمَت
و بعد ... یک طوری پرده را کنار میکشم
که باد از شمارش مُردگانِ بیگورش
نفهمد که یکی کَم دارد!
#سید_علی_صالحی
باز مُردهام به خانه برخواهد گشت، برمیگردم
نمیگذارم شبهای ساکتِ پاییزی
تو از هول و ولایِ لرزانِ باد بترسی ... بابا!
هر کجا که باشم
باز کَفَن بر شانه از فرصتِ مرگ میگذرم، میآیم
مشقهای عقبماندهی هُدا را مینویسم
پتوی چهارخانهی خودم را
تا زیرِ چانهات بالا میکشم، میبویَمَت
و بعد ... یک طوری پرده را کنار میکشم
که باد از شمارش مُردگانِ بیگورش
نفهمد که یکی کَم دارد!
#سید_علی_صالحی
۴.۱k
۱۷ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.