از بعضی چیزا دلم پره
از بعضی چیزا دلم پره
بهش انگشتر دادم مال یکی دیگرو پوشید
ازش خواستم مال من باشه مال یکی دیگه شد
مثلا دوستشم اما تولدش و خوشی های دیگش من رو راه نمیده اما وقتی حال روحیش بده و حالش بده من رو پیش خودش راه میده
دوسش دارم اما قطعا ازم متنفر ه
جز این من کلی تلاش کردم حالش خوب شه حتی وقتی خودم افتضاح بودم اما بازم من رو نمیبینه چرا چون پوششم باهاش متفاوته
چرا چون مامان من نمیزاره با دوستام برم بیرون
تمام کارایی که براش کردم تا بهتر شه رو نمیبینه و فقط 6تا دوستاش رو میبینه میگه اونا فقط کمکم کردن انگار من این مدت داشتم گل لگد میکردم
بهش انگشتر دادم مال یکی دیگرو پوشید
ازش خواستم مال من باشه مال یکی دیگه شد
مثلا دوستشم اما تولدش و خوشی های دیگش من رو راه نمیده اما وقتی حال روحیش بده و حالش بده من رو پیش خودش راه میده
دوسش دارم اما قطعا ازم متنفر ه
جز این من کلی تلاش کردم حالش خوب شه حتی وقتی خودم افتضاح بودم اما بازم من رو نمیبینه چرا چون پوششم باهاش متفاوته
چرا چون مامان من نمیزاره با دوستام برم بیرون
تمام کارایی که براش کردم تا بهتر شه رو نمیبینه و فقط 6تا دوستاش رو میبینه میگه اونا فقط کمکم کردن انگار من این مدت داشتم گل لگد میکردم
۴۲۸
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.