《چند پارتی✄》
#بنگچان
#استری_کیدز
علامت ها✭
چان_
مینآ+
میهی×
چرا بیشتر مواظبش نبود متوجه نشده بود که دخترش چقدر درد داره با یاد آوری حرفایی که بهش زده بود کارایی که کرده بود...
با به یاد آوردن همه اینا بیشتر از خودش متنفر میشد
فقط کارش این بود که خودشو سرزنش کنه
_چرا چرا متوجه نشده بودم چطور تونستم بدون در نظر گرفتن اینکه تو چه شرایطی قرار داره همچین کاری کنم چطورررررر
"فلش بک"
دخترک تو گوشه ای اتاق سردش نشسته بود
همه چیز داخل جهنم ذهنش در وحشتناک ترین حالت خودش قرار داشت
به گوشه ای خیره شده بود بدون اینکه به اون نقطه نگاه کنه
تصویر همه حرفا و رفتارای پدرش که حال بدشو بدتر میکرد میگذشت
با صدای داد پدرش به خودش اومد
_مین آآآآآآآآآآآآآآ بیا پایین زودددد
با کلی استرس رفت
پدرش با عصبانیت بهش نگاهش کرد و کاغذی که تو دستش بودو با عصبانیت مچاله کرد
_این چه وضعشه؟چرا درس نمیخونی؟بالاترین نمره ای که داری باید ۷ باشههه؟
چی برات کم گذاشتم؟؟
دختر سرشو پایین انداخته بود و سکوت میکرد هیچکس نمیدونست داشت چقدر عذاب میکشید و این حرفا بدترش میکرد
+متاسفم
_همین؟فقط متاسفی؟برو دیگه نمیخوام ببینمت
+با..شه
تو اون روز بارونی دختر از خونه بیرون زد دیگه هیچی براش مهم نبود دلیلی برای
زندگی کردن نداشت به خیال خودش هر چی که داشته بودو از دست داده بود پس دیگه
چیزی نمونده بود که بخواد بخاطرش زندگی کنه خیلی وقت پیش مرده بود حالا دیگه
باید جسمی که روحش توش مرده بود رو از بین میبرد
به سمت خیابون قدم برداشت
ماشینا با سرعت هر چه تمام حرکت میکردن
حال و هوای همچین زندگی وحشتناکی
برای یه نوجوون پونزده ساله زیادی نبود؟
چی باعث شده بود اینهمه زندگیش جهنم
باشه؟
آیا واقعا ارزش جوونی و سلامتیشو داشت؟
کاملا بی حس بود دیگه چیزی از این دنیا نمیخواست
بی حس خودشو به خیابون رسوند و همونجا وایساد
ماشین با سرعت بالایی حرکت میکرد احتمال زنده موندن رو غیر ممکن میکرد
راننده سعی میکرد ترمز بگیره ولی فایده نداشت
صدای آشنایی از اون طرف خیابون به گوش رسید
×مین آآآآآآآآآآآآ
اون بود همونی که همه تلاششو کرده بود
تا حال مینآ دوست عزیزش بهتر بشه ولی تلاشاش هیچ فایده ای نداشت
دیگه برای هر کاری دیر شده بود
می هی(دوست مینآ)با بالاترین سرعتی که میتونست به سمت عزیز ترین فرد زندگیش دویید برای اینکه هلش بده کنار دور شده بود پس خودشم کنار دوس عزیزش وایساد و ...
#استری_کیدز
علامت ها✭
چان_
مینآ+
میهی×
چرا بیشتر مواظبش نبود متوجه نشده بود که دخترش چقدر درد داره با یاد آوری حرفایی که بهش زده بود کارایی که کرده بود...
با به یاد آوردن همه اینا بیشتر از خودش متنفر میشد
فقط کارش این بود که خودشو سرزنش کنه
_چرا چرا متوجه نشده بودم چطور تونستم بدون در نظر گرفتن اینکه تو چه شرایطی قرار داره همچین کاری کنم چطورررررر
"فلش بک"
دخترک تو گوشه ای اتاق سردش نشسته بود
همه چیز داخل جهنم ذهنش در وحشتناک ترین حالت خودش قرار داشت
به گوشه ای خیره شده بود بدون اینکه به اون نقطه نگاه کنه
تصویر همه حرفا و رفتارای پدرش که حال بدشو بدتر میکرد میگذشت
با صدای داد پدرش به خودش اومد
_مین آآآآآآآآآآآآآآ بیا پایین زودددد
با کلی استرس رفت
پدرش با عصبانیت بهش نگاهش کرد و کاغذی که تو دستش بودو با عصبانیت مچاله کرد
_این چه وضعشه؟چرا درس نمیخونی؟بالاترین نمره ای که داری باید ۷ باشههه؟
چی برات کم گذاشتم؟؟
دختر سرشو پایین انداخته بود و سکوت میکرد هیچکس نمیدونست داشت چقدر عذاب میکشید و این حرفا بدترش میکرد
+متاسفم
_همین؟فقط متاسفی؟برو دیگه نمیخوام ببینمت
+با..شه
تو اون روز بارونی دختر از خونه بیرون زد دیگه هیچی براش مهم نبود دلیلی برای
زندگی کردن نداشت به خیال خودش هر چی که داشته بودو از دست داده بود پس دیگه
چیزی نمونده بود که بخواد بخاطرش زندگی کنه خیلی وقت پیش مرده بود حالا دیگه
باید جسمی که روحش توش مرده بود رو از بین میبرد
به سمت خیابون قدم برداشت
ماشینا با سرعت هر چه تمام حرکت میکردن
حال و هوای همچین زندگی وحشتناکی
برای یه نوجوون پونزده ساله زیادی نبود؟
چی باعث شده بود اینهمه زندگیش جهنم
باشه؟
آیا واقعا ارزش جوونی و سلامتیشو داشت؟
کاملا بی حس بود دیگه چیزی از این دنیا نمیخواست
بی حس خودشو به خیابون رسوند و همونجا وایساد
ماشین با سرعت بالایی حرکت میکرد احتمال زنده موندن رو غیر ممکن میکرد
راننده سعی میکرد ترمز بگیره ولی فایده نداشت
صدای آشنایی از اون طرف خیابون به گوش رسید
×مین آآآآآآآآآآآآ
اون بود همونی که همه تلاششو کرده بود
تا حال مینآ دوست عزیزش بهتر بشه ولی تلاشاش هیچ فایده ای نداشت
دیگه برای هر کاری دیر شده بود
می هی(دوست مینآ)با بالاترین سرعتی که میتونست به سمت عزیز ترین فرد زندگیش دویید برای اینکه هلش بده کنار دور شده بود پس خودشم کنار دوس عزیزش وایساد و ...
۷.۱k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.