پارت ۹ ازدواج اجباری
پارت ۹ ازدواج اجباری
ویو ا/ت
رسیدیم خونمون بعد پیاده شدم رفتم داخل خونه
خونه دوتا اتاق داشت یکیش لباس ها و کیف و کفشامون بود یکی دیگه اتاق خوابمون بود مجبور بودیم پیش هم بخوابیم
من رفتم داخل اتاق تا لباسمو عوض کنم زیپم باز نمیشد بخواتر همین شوگا رو صدا کردم
_ شوگااااااا .داد.
× زهر مار کر شدم
_ بیا زیپمو باز کن
× مگه دست نداری
_ اگر دستم میرسید باز میکردم
× ( داره زیپ رو باز میکنه )
ویو شوگا
هیکلش خیلی خوبه لعنتی وای خدااااااا این دختر چرا منو داره کنترل میکنه
من اگر عاشق این بشم باید چیکار کنم
_ مرسی
× سعی کن از این به بد دستاتو بیشتر به کار بندازی
_ برو گمشو
ویو ا/ت
لباس راحتیامو پوشیدم ( عکس میزارم)
رفتم اتاقم دیدم شوگا از من زودتر خوابیده
منم رفتیم اهر تخت خوابیدم
ویو شوگا
از خواب بیدار شدم دیدم ا/ت کنارمه منم بقلش کردم و خوابیدم
شرط پارت بعد
۱۴:« لایک ❤️
ویو ا/ت
رسیدیم خونمون بعد پیاده شدم رفتم داخل خونه
خونه دوتا اتاق داشت یکیش لباس ها و کیف و کفشامون بود یکی دیگه اتاق خوابمون بود مجبور بودیم پیش هم بخوابیم
من رفتم داخل اتاق تا لباسمو عوض کنم زیپم باز نمیشد بخواتر همین شوگا رو صدا کردم
_ شوگااااااا .داد.
× زهر مار کر شدم
_ بیا زیپمو باز کن
× مگه دست نداری
_ اگر دستم میرسید باز میکردم
× ( داره زیپ رو باز میکنه )
ویو شوگا
هیکلش خیلی خوبه لعنتی وای خدااااااا این دختر چرا منو داره کنترل میکنه
من اگر عاشق این بشم باید چیکار کنم
_ مرسی
× سعی کن از این به بد دستاتو بیشتر به کار بندازی
_ برو گمشو
ویو ا/ت
لباس راحتیامو پوشیدم ( عکس میزارم)
رفتم اتاقم دیدم شوگا از من زودتر خوابیده
منم رفتیم اهر تخت خوابیدم
ویو شوگا
از خواب بیدار شدم دیدم ا/ت کنارمه منم بقلش کردم و خوابیدم
شرط پارت بعد
۱۴:« لایک ❤️
۱۴.۳k
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.